شناسنامه كتاب
تاءليف : سيد على شهرستانى مترجم : حسين صابرىويراستار حميد موفقى
ناشر: انتشارات عروج انديشه
نوبت چاپ : چاپ اول
مقدمه
محققان در بررسى متون تاريخ و حديث دو شيوه را در پيش گرفته اند: يك : بررسى و وارسى سند,دو: نقد دلالت
از ديدگاه نگارنده , در نوشته هاى عالمان معاصر و فقيهان اسلام شيوه
نخست چيرگى دارد و از آن سوى شيوه دوم يعنى نقد و وارسى متن نيز پديده اى نوخاسته نيست
كـه در روزگـاران اخـيـر پديد آمده و در گذشته از آن نشانى نباشد, بلكه پيشينيان بر اين شيوه
بوده اند و صحابه و تابعان و بسيارى از فقيهان نيز بدان عمل كرده اند.حـاكـم در مستدرك در كتاب العتق به سند خود از عروة بن زبير روايت كرده است كه گفت : به
عايشه خبر رسيد كه ابوهريره مى گويد: رسول خدا(ص ) فرموده است : اگردر راه خدا به تازيانه
تـن در دهـم برايم دوست داشتنى تر است از آن كه زنا زاده را آزادكنم , هم فرموده است : فرزند
زنا بدترين آن سه است , و سرانجام , فرموده است :مرده به گريه زنده عذاب مى بيند.عـايـشـه گـفـت : خداوند ابوهريره را رحمت كناد! بد شنيد و بد پاسخ داد.اين كه گفت :[رسول
خدا(ص ) فرموده است :] اگر در راه خدا به تازيانه تن در دهم برايم دوست داشتنى تر است از آن
كه زنا زاده را آزاد كنم داستانش از اين قرار است كه چون آيه هاى (فلا اقتحم العقبة و ما ادريك ما
الـعـقبه فك رقبة ) ((1)) نازل شد گفتند: اى رسول خدا(ص ) مابرده اى در اختيار نداريم كه آزاد
كـنـيـم .تـنـهـا مـمكن است برخى از ما كنيزانى سياه داشته باشند كه خدمت آنان مى گزارند و
كـارهايشان را انجام مى دهند.اگر بشود كه ما به آنان فرمان [زنا] دهيم , آنان زنا كنند و فرزندانى
بـيـاورند و اين فرزندان را آزاد كنيم .رسول خدا(ص ) [چون اين سخن شنيد] فرمود: اگر در راه
خـدا به تازيانه تن در دهم برايم بهتراز آن است كه به زنا فرمان دهم و سپس فرزند [حاصل از اين
زنا] را آزاد كنم .اين كه گفت :[رسول خدا(ص ) فرموده است :] فرزند زنا بدترين آن سه است , اصلش بدين گونه
نـبـوده اسـت , بـلـكه داستان از اين قرار است كه مردى از منافقان رسول خدا(ص )را آزار مى داد
پـيـامـبـر(ص ) فـرمود: چه كسى دليل اينكه او مرا آزار مى دهد برايم بيان مى كند؟ گفتند: اى
رسـول خـدا(ص ) او بـا ايـن كار كه مى كند زنازاده است .فرمود:فرزندزنا بدترين آن سه است , و
خداوند تعالى مى فرمايد: (و لا تزر وازرة وزر اخرى ) ((2))
ايـن هـم كـه گـفـت :[رسول خدا(ص ) فرموده است :] مرده به گريه زنده عذاب مى بيند, اصل
حـديث چنين نبوده است , بلكه رسول خدا(ص ) بر در خانه يكى ازيهوديان كه مرده بود و كسانش
بـر او مـى گريستند گذر كرد و [چون صداى گريه شنيد]فرمود: بر او مى گريند, در حالى كه
گرفتار عذاب است و خداوند مى فرمايد: (لا يكلف اللّه نفسا الا وسعها) ((3))
هـمچنين آمده است كه عايشه اين روايت ابوهريره را كه به نقل از پيامبر(ص )مى گويد: هر كس
مـرده اى حمل كند بايد وضو بگيرد نقد كرده , گفته است : آيا مردگان مسلمان نجسند؟ و اگر
كسى قطعه چوبى بر شانه حمل كند بر او چه وظيفه اى لازم مى آيد؟ ((4))
هم مى بينيم كه از عمر بن خطاب , فرزندش عبداللّه و نيز مغيرة بن شعبه انتقادمى كند كه چرا از
رسـول خـدا(ص ) روايـت كـرده اند كه مرده به گريه كسانش بر او عذاب مى بيند, او مى گويد:
خـداونـد عـمر را رحمت كناد! به خداوند سوگند هرگز رسول خدا(ص ) نفرمود (مرده به گريه
كـسانش بر او عذاب مى بيند) بلكه فرمود: خداوند به گريه كسان بر او عذابش را افزون مى كند.عـايـشـه مى افزايد: قرآن شما را بسنده است كه مى گويد:هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش
نـمـى كـشـد ((5))
ابن عباس هم در اين باره گفته است : خداست كه بخنداند و بگرياند ((6))
يعنى اگر كه گريه از خداست چرا مرده به گريه كسانش بر او عذاب ببيند؟
عـايـشه در حديثى ديگر, و در نقد سخن ابن عمر, سبب ورود حديث را بيان داشته و گفته است :
خـداونـد ابـو عـبـد الـرحـمن را رحمت كناد! چيزى شنيده و آن را بخوبى درنيافته است .رسول
خـدا(ص ) بر جنازه مردى يهودى كه كسانش بر او مى گريستند گذر كردو فرمود: در حالى كه
او عذاب مى بيند شما بر او گريه مى كنيد؟ ((7))
بـديـن سان مى بينيم عايشه , گاه در برخورد با حديث نبوى شيوه نقد آميخته به كنايه را در پيش
مى گيرد.