رخ دادن اختلاف درباره وضو - وضوی پیامبر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وضوی پیامبر - نسخه متنی

سید علی شهرستانی؛ ترجمه: حسین صابری؛ ویراستار: حمید موفقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رخ دادن اختلاف درباره وضو

اين دو متن ما را از چند نكته آگاه مى كند: يك : متن نخست و همچنين متن دوم از اين خبر مى دهند كه مسلمانان در
مساءله چگونگى وضو دو دسته شدند و شيوه جدا از هم پيش گرفتند:

1 - شيوه وضوى خليفه عثمان بن عفان

2 - شيوه وضوى گروهى از مسلمانان
هـر يـك از ايـن دو گـروه نـيـز مـشـروعـيـت كـار خود را از نسبت دادن آن به پيامبرخدا(ص )
مى گرفتند, اين گروه اخير همانهايند كه عثمان با عبارت برخى از مردم حديثهايى از پيامبر نقل
مـى كـنند از آنان ياد مى كند و اين نشان مى دهد كه تكيه آنان به كردار پيامبر بوده , و از آن سوى
خليفه هم مى گويد: رسول خدا وضويى همانند وضوى من گرفت !
دو: مـتـن نـخـست بر اين تاءكيد دارد كه اختلاف درباره وضو در دوران خليفه عثمان روى داده
است .

از اين روى كه ابو مالك مى گويد: برايم روايت كردند كه در دوران خلافت عثمان بن عفان
درباره وضو اختلاف شد.

اين سخن به نوبه خود اشاره اى به اين حقيقت است كه پيش از اين دوره
در ايـن بـاره اختلافى نبوده است , همان حقيقت كه ماپيشتر بيان داشتيم .

ـ در گفتارهاى آينده
نـيـز خـواهيد خواند ـ كه خليفه در بخشى از دوران خلافت خود همان گونه وضو مى گرفت كه
بـرخى از مردم وضو مى گرفتند, آن سان كه در مورد نماز وى در منى نقل شده كه با آن كه در
دوره اى از خـلافـت نـماز را در منى شكسته خوانده بود در منى نماز را تمام خواند ((67)) درباره
اذان سـوم در روز جـمـعـه وپيش انداختن خطبه بر نماز در نماز عيد و مواردى از اين دست هم
روايتهايى آمده است .

سـه : ايـن سـخـن خليفه كه برخى از مردم حديثهايى از پيامبر(ص ) نقل مى كنند برمشروعيت
وضوى اين گروه از مردم تاءكيد دارد, بدين اعتبار كه كرده خويش را به روايت از رسول خدا(ص )
مـسـتند كردند و خليفه هم روايت آنان درباره چگونگى وضوى پيامبر(ص ) را دروغ نخواند.

بدين
سـان مـى تـوان گفت : تنها وضوى آنان وضوى پيامبر(ص )است , چرا كه نمى توان تصور كرد آنان
وضـوى خـاصى را از پيامبر نقل مى كرده و در عين حال خود آن گونه وضو نمى گرفته اند, بويژه
آن كـه خـليفه مسلمانان نيز در اين كار درسوى مخالف آنان بوده است .

جالب آن كه همين مردم
وضوى خليفه را نمى پذيرفتند وآن را وضوى پيامبر خدا(ص ) نمى شمردند.

چـهـار: عبارت برخى از مردم و نيز نمى دانم چيست حكايت از آن دارد كه خليفه آن مردم را
مى نكوهد و: آنان را مجهول مى داند.

اما بايد ديد آيا آن مردم به حق چنين بودند؟ يا آن كه خليفه
از آن روى كـه بـا آنـان مخالف بود اين سخن را درباره شان گفت , و اصل مخالفت با خليفه چنين
نكوهشى را مى طلبد؟
اينك جاى چند پرسش ديگر نيز هست :
چرا اختلاف درباره وضو تنها در اين دوره روى داد و در دوران شيخين چنين اختلافى ديده نشد؟
چـرا ـ آن سـان كـه در ادامه نوشتار خواهيد خواند ـ مى بينيم كه صحابه به عثمان نسبت بدعت و
نوآورى در دين مى دهند در حالى كه چنين چيزى را به ابوبكر و عمرنسبت نداده اند؟
اگـر بـر پـايـه هـمين سخن صحابه بگوييم عثمان بنيانگذار اين شيوه تازه وضو است چه دليل و
انـگـيـزه اى وجـود داشـتـه است كه وى با آگاهى از اين كه چنين اقدامى مخالفت صحابه را با او
برخواهد انگيخت به اين كار دست بزند؟
آيـا وضـو از مسائل مالى , ادارى و يا حكومتى است تا خليفه بتواند بر پايه مصالح حكومت و كشور با
آن برخورد كند؟
يـا چـگـونـه بـرخى از مردم مى توانسته اند در برابر افكار عمومى و احساسات مسلمانان جراءت و
جسارت به خرج دهند و وضويى را بنياد گذارند كه با وضوى خليفه وآنچه مسلمانان در دوره اى
از زندگى خود داشته اند مخالف است ؟
اگر آنان نخستين كسانى بودند كه صف واحد امت اسلام را شكافتند, آيا مى توان پذيرفت كتابهاى
تاريخ و سيره بكلى از آنان غافل مانده و نامهايشان را يادآور نشده است ؟
چرا ـ در چنين صورتى ـ هيچ مخالفتى از سوى بزرگان صحابه با اين شيوه وضونمى بينيم و هيچ
وضويى بيانى براى به شكست كشاندن اين بدعت تازه , از سوى آنان نرسيده است ؟
چرا خليفه مى گويد: نمى دانم چيست ؟ و آيا خليفه واقعا نمى دانسته است ؟
چگونه نمى داند؟ با آن كه او از نخستين مسلمانان و خليفه و زمامدار آنان است .

اگر مى داند چگونه به خود اجازه مى دهد احاديث كسانى را كه از پيامبر(ص ) نقل حديث مى كنند
نـاديـده انـگـارد و خـود را نسبت به آنها ناآگاه قلمداد كند؟ يا اگر آنان برپيامبر خدا(ص ) دروغ
بسته اند و احاديثى نادرست به او نسبت داده اند چرا آنان را كيفرنداده و به زندان نسپرده است ؟
اينها نمونه هايى از پرسشهايى چند از اين دست است كه به خواست خدا درمطاوى اين كتاب بدانها
پاسخ خواهيم داد.

/ 163