وضوی پیامبر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وضوی پیامبر - نسخه متنی

سید علی شهرستانی؛ ترجمه: حسین صابری؛ ویراستار: حمید موفقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايـنك مى پرسيم : آيا باور كردنى و پذيرفتنى است كه معاويه با آن كه ديدگاههاى فقهى عثمان را
پذيرفته و چهارچوب كارهاى خود قرار داده است از وضوى او تجاوزكند؟
اصولا نقل آن همه فضايل براى عثمان از سوى معاويه به چه معنا و به كدامين هدف است ؟ آيا اينها
همه مقدمه اى براى اعتبار بخشيدن به فقه او و دنباله روى از راه اونبوده است ؟
مـعـاويـه چـگـونه مى تواند فقه عثمان را كه خليفه اموى مظلوم است ! واگذارد و اجازه دهد فقه
مخالفان عثمان و مخالفان خود او گسترش يابد؟
مـا درصـدد پـرداخـتـن بـه اين مساءله نيستيم كه آيا عثمان بر امويان اثر گذاشت يا آنان بر او اثر
گذاردند, اما دوست مى داريم بر اين نكته تاءكيد كنيم كه نوعى همنواختى وآميختگى و همسويى
در افكار و انديشه هاى امويان و عثمان وجود داشته و همه در يك راه و در پى يك هدف بوده اند.

از آنجا كه امام على (ع ) يكى از همان مردمى بود كه احاديثى از زبان رسول خدا(ص ) درباره وضو بر زبان مى آوردند, طبيعى بود كه حكومت اموى با او و با آن ديگرمردم بسختى برخورد كند, چه ,
آن سان كه پيشتر گفته ايم سياست اموى بر دو پايه استواربود:

1 - پذيرش فقه عثمان و گستراندن فضايل او.

2 - مخالفت با على (ع ) و شيوه فقاهت و ديدگاههاى او.

مـا در كتاب ديگر خود درباره حكمرانان به جزئيات اين مساءله پرداخته و آنجاآورده ايم كه امويان
حـتى در همان آغازين دوره ظهور اسلام درست در سوى مخالف هاشميان بودند, آنگاه كه امويان
بـه جـبـهه مشركان پيوستند و بنى هاشم در دوران جاهليت و در دوران اسلام رسول خدا(ص ) را
وانهادند.

در صـحيح بخارى آمده است كه رسول خدا(ص ) در غزوه خيبر سهم ذوى القربى را به فرزندان
هاشم و عبدالمطلب اختصاص داد.

عثمان و مطعم بن جبير به حكم پيامبر(ص )اعتراض كردند و
آن حضرت در پاسخ فرمود: ما و بنى هاشم يكى هستيم ((341))
در روايت نسائى است كه آن حضرت فرمود: آنان در دوران جاهليت و اسلام ازمن جدا نشدند و ما
و آنان يكى هستيم و در اين هنگام دستان خود را درهم فروبرد ((342))
در ايـن دو عـبارت به كنايه بنى اميه نكوهش و بنى هاشم و بنى عبدالمطلب ستايش شده اند, چه
آنـان بـار سنگين دعوت را بر دوش گرفتند و در شعب ابى طالب در كنار اوماندند و با هر چه در
تـوان داشـتند از او دفاع كردند, نه آن كه همانند برخى ديگر بزور واز سر ناچارى به اسلام گردن
نهند.

/ 163