مفهوم غرب، انقطاع تاريخى و افسون زدايى از اسطوره ثنويت تاريخ - در حسرت تجدد و ترقی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در حسرت تجدد و ترقی - نسخه متنی

مظفر نامدار طالشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مفهوم غرب، انقطاع تاريخى و افسون زدايى از اسطوره ثنويت تاريخ

وقتى از غرب و غربشناسى سخن به ميان مى آيد، ابتدايى ترين تصورى كه در ذهن نقش مى بندد، تلقى امروزى ما از اين مفهوم است، يعنى ما باآنچه كه امروزه از غرب و غرب شناسى درك مى كنيم؛ مفاهيم، مبانى و بنيادهايى در ذهن خود ساخته ايم كه اين مفاهيم و مبانى، نگاه خاصى به عالم و آدم دارد. و اين نگاه خاص غير از نگاهى هست كه دنياى غيرغربى دارد. بنابراين وقتى از فهم غرب درگذشته حرف مى زنيم با اين تلقى به سراغ تاريخ يكصد ساله ى اخير خود مى رويم و جريان هاى فكرى و سياسى اين دوران را در درك اين تلقى مورد مقايسه قرار مى دهيم. نمى دانيم آيا چنين كارى در تاريخ منتج به نتيجه خواهد شد يا خير؟! اما، بى ترديد تا به امروز كسانى كه با چنين دركى به سراغ تاريخ رفته اند آثار مثبتى در گذشته ى ايران پيدا نكرده اند. يعنى آنها چيزى جز زوال، انحطاط، استبدادپذيرى، عقب ماندگى، بى فرهنگى و... در تاريخ نديدند. و اين نتيجه هم طبيعى و بديهى بود، زيرا وقتى مفاهيم جديد، قالب هاى جديد و دغدغه هاى جديد، معيار فهم تاريخ گذشته و ارزيابى متفكران آن دوران قرار مى گيرد چيزى قابل توجه مشاهده نمى شود و اين تلقى يكى از مشكلات بزرگى هست كه تاريخ دويست ساله ى اخير ايران، لطمات سنگينى را از ناحيه ى آن متحمل شده است. بر همين اساس، مى بينيم كه مسابقه زوال نويسى و انحطاطگرايى فكرى، فرهنگى، اجتماعى و سياسى يكى از دلمشغولى هاى جريان تاريخ نگارى معاصر ايران مى باشد. اين طرز تلقى نسبت به فرهنگ يك ملت تحت تاثير گرايشى هست كه مى توان از اين گرايش تحت عنوان انقطاع تاريخى و ثنويت گرايى در فهم تاريخ ياد كرد. انقطاع تاريخى معطوف به جداسازى رخدادها و پديده هاى تاريخى از ظرف زمان و شرايط مكانى و نوع آنها و تحميل شرايط جديد به تاريخ است. در حقيقت انقطاعى گرى در تاريخ، نوعى توهم و ذهنى كردن قواعد و فرآيند عينى و طبيعى تاريخ است. زيرا پيروان اين توهم، رخدادهاى تاريخى را به عنوان موضوع شناسايى براساس ذهنيت هايى كه خود در آن قرار دارند مورد تجزيه و تحليل قرار مى دهند. از طرف ديگر، ثنويت گرايى تاريخ، اسطوره اى مبتنى بر يك معادله ى دو طرفه است.

/ 304