عقل خود بنياد كه جوهر ذاتى روشنفكرى است و گفتيم به تعبيركانت دو خصلت اساسى دارد يكى پرهيز از تقليد و ديگرى نداشتن تقيد. يعنى به كارگيرى فهم خويش بدون هدايت ديگرى. چنين عقلى هيچگاه در جامعه روشنفكرى ايران منعقد نگرديد. يعنى از ابتدا شعار و هسته اساسى روشنفكرى بدون داشتن عقل خودبنياد منعقد گرديد. روشنفكرى در ايران از بدو تولد در دامن تقليد و تقيد زاده شد. روشنفكرى ايران در هيچ دوره اى از تاريخ نتوانست نگاه خودش را از سيطره و چنبره نگاه روشنفكر غربى به هستى جامعه، انسان، تاريخ و ساير مقولات و معقولات خارج سازد. او همه چيز را در سايه تحولات ممالك راقيه و بلاد فرنگستان مى ديد. ميرزا ملكم خان در رساله دفتر قانون به نحو عجيبى دولت و جامعه ايران را به اطاعت چنين عقلى دعوت مى كند «من اين همه فريادى كه مى زنم به واسطه همين خبط شماست.