بسم اللَّه الرحمن الرحيم و به نستعين و صلى اللَّه على محمد و آله الطيبين الطاهرين مباحث اين اثر دغدغه هاى فكرى نويسنده در دو دهه ى اخير مى باشد. فصول مختلف آن از منطقى واحد پيروى مى كنند. اراده موضوعات اين اثر، معطوف به دو سوال تاريخى است: سوال اول، در جستجوى بازشناسى علل و عواملى است كه منجر به ناكامى و ناكارآمدى «مدرنيته» و «مدرنيسم» در ايران شده است و سوال دوم نيز خط اصيل و پرقدرتى را كه اراده معطوف به تجدد و ترقى داشت ولى اين اراده به مرجعيت علم، عقل و اخلاق فرنگى (به عنوان نقطه ى عزيمت تجدد ايران) اعتقادى نداشت بلكه اين مرجعيت را در اصول اوليه و اصالت هاى جامعه مسلمان ايران جستجو مى كرد، دنبال مى كند. بنابراين مباحث عمده اين كتاب دو بخش دارد. بخش اول مربوط به تجددطلبى و ترقى خواهى مقلّدانه، تحت ولايت مطلقه ى علم، عقل و اخلاق فرنگى است و بخش ديگر مربوط به سير تجددطلبى عالمانه تحت ولايت مطلقه ى اصول و اصالت هاى جامعه اسلامى است. نزديك به دويست سال است كه به ما تلقين مى كنند ملت هايى كه معتقد به ايدئولوژى تفكر حاكم بر غرب نيستند، تاريخشان به پايان رسيده است. نزديك به دويست سال است كه به ما مى گويند تكنولوژى زاده ايدئولوژى است، علم ماهيت تاريخى دارد، مدرنيته زاده علم غربى است و رسيدن به تكنولوژى، توسعه، پيشرفت، ترقى، تجدد و نوسازى بدون پذيرش ايدئولوژى غربى ممكن نيست.
لطفا منتظر باشید ...
