در حسرت تجدد و ترقی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در جامعه اى كه بخشى از جمعيت نتواند بخش ديگرى را تحمل كند طبعاً نمى توان انتظار داشت كه فرهنگ آمريت سست گردد و فرهنگ سياسى دموكراتيك جاى آن را بگيرد.» يعنى چه؟ يعنى علت اصلى و اساسى ناكامى گفتمان تجدد و ترقى در اركان سياست، اقتصاد و فرهنگ جامعه ايرانى به سلطه ى مطلقه ى اين فرهنگ باز مى گردد. يعنى نقصى در پروژه تجدد و ترقى، مدعيان اين پروژه، گفتمان تجدد و ترقى و اركان آن وجود ندارد هر چه نقص هست در فرهنگ جامعه ايرانى مى باشد. به نظر مى رسد كه منصفانه نباشد كه علل همه ى اين ناتوانى ها، نارسائى ها و ناكامى ها را به گردن ساخت جامعه، باورها و اعتقادات مردم، تمايلات و انگيزه هاى آنها بياندازيم. متأسفانه به دليل فقدان روحيه ى انتقادپذيرى و عصبيت جريان روشنفكرى نسبت به پروژه تجدد و ترقى، هيچگاه نگاه عميق و دقيقى به جوهر و ذات جريان روشنگرى و روشنفكرى ايرانى به عنوان دليل اصلى و حقيقى و عذر غفلت از وظيفه تاريخى در عقب نگه داشته شدن جامعه ايرانى از قافله تجدد و ترقى انداخته نشد. به نظر مى رسد اگر فرهنگ جامعه ايرانى اثرى و دخالتى در اين ناكامى داشته باشد تبعات مثبت آن براى بقا و تداوم استقلال جامعه ايرانى در عصر سلطه ى مطلقه مدرنيسم بر سياست و اقتصاد جهانى به مراتب از تبعات منفى آن بيشتر است.