و همچنين ملل فرنگ به جهت اختراع نظام دولت، سه هزار سال زحمت كشيده اند حال وزراى ما مى توانند نظام ايشان را در يك ماه أخذ بكنند اما به شرط اين كه عقل خود را از اختراعات تازه معاف بدارند. وزراى ما قطعاً اشخاص عاقل هستند اما من در عالم رعيتى استدعا دارم كه اين عقل را پيش از آنكه در تنظيم دولت استعمال بكنند در هر صنعت و علم جزئى كه مى خواهند استعمال فرمايند. اگر قبلاً در كاغذسازى يا در جغرافيا به قدر ادنى فعله ى فرنگى هنر نمودند آن وقت عقل خود را باز با كمال اطمينان صرف امور مملكت دارى فرمايند. اما هرگاه در جميع صنايع و علوم صد مرتبه عقب تر از فرنگى ماندند موافق انصاف حق خواهم داشت كه ايشان را قسم بدهم كه ديگر بيش از اين عقل خود را منشاء نظم ايران قرار ندهند.» اين نابالغى و عدم انعقاد عقل مستقل، وقتى به تقى زاده مى رسد همه چيز ايرانى حتى مفهوم وطن پرستى و يا نوكرى فرنگى نيز رنگ مى بازد و تقى زاده آن را وطن پرستى كاذب مى نامد. «به عقيد نويسنده سطور، امروز چيزى كه به حد اعلا براى ايران لازم است و همه وطن دوستان ايران با تمام قوى... بايد در آن راه بكوشند و آن را بر هر چيز مقدم دارند سه چيز است كه هر چه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود كمتر از حقيقت گفته شده: