روشنفكرى، اگر چه بعد از انقلاب اسلامى، تجدد و ترقى دينى را نيز سرلوحه شعارها و اهداف خود قرار داده است، اما ظواهر اعتقادات چنين تجددى نشان مى دهد كه روشنفكرانِ مدعى دين نيز دل در گرو مدل تجدد و ترقى بلاد فرنگستان دارند و مانند اسلاف خود توسعه و اصلاحات ايران را جز در قالب الگوهاى گوناگون تجربه شده در آزمايشگاه هاى انديشه، سياست و فرهنگ غربى غيرممكن مى دانند يعنى اگر حرف از دين و پذيرش دنيا مى زنند، ابتدا اين دين را متجدد مى كنند و بعد اثباتش مى نمايند. اما، اين چهره به ظاهر دينى و در باطن غربى، نقابى زيبا و دلفريب به صورت دارد كه نقاب هويت و مليت ايرانى و به تعبير شناخته شده، نقاب ملى گرايى است. اگر اين چهره تا قبل از انقلاب اسلامى به همه ى محصولات ساخته ى دست بلاد فرنگستان نشان خوش نقش و نگار مليت و ملى مى زد و براى مردم مجلس ملى، پارك ملى، باغ ملى، بانك ملى، روزنامه ى ملى، حزب ملى، هنر ملى، شعر ملى، ادبيات ملى، موسيقى ملى، تاريخ ملى، فلسفه ى ملى، خودروى ملى، صنعت ملى، هويت ملى و ده ها كالاى ملى ديگر درست كرد و با اين كالاها در عصر قاجارى و دوره پهلوى بر تمام اركان تصميم گيرى هاى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى جامعه مسلط شد.