«هر دولتى كه بخواهد در پناه امنيت مالى و جانى زنده بماند بايد حكماً يك مجلس قوانين داشته باشد. اصول قوانين را پيغمبران و ائمه و حكما در كتب سماوى و دنيوى خود به قوتى كه بالاتر از آن نباشد معين فرموده اند... به يك تفضل الهى در اين عهد از هر جهت مبرهن مى بينيم كه ترتيب يك مجلس قوانين هم به اقتضاى حكمت تمدن، هم به حكم شرع مقدس اسلام در مكتب ايران از همه جا آسان تر و از همه تدبير واجب تر شده است.» ملكم رساله ى نداى عدالت را در حدود سال هاى 1323 ه.ق نوشته است و اين نشان مى دهد كه جسارت او در ترويج ملى گرايى غرب نگر به طور مطلق مورد تجديدنظر قرار گرفته است. همچنان كه در همين رساله مى نويسد: «وقتى در اين باب (آزادى) با علماى فرنگستان حرف مى زنيم، معلمين معروف كه از اصول اسلام به مراتب بيش تر از ما معلومات روشن دارند مى گويند بدبختى ملل اسلام در اين است كه اصول بزرگ اسلام را گم كرده اند. همين آزادى كلام و قلم كه كل ملل متمدنه اساس نظام عالم مى دانند اولياى اسلام به دو كلمه ى جامعه بر كل دنيا ثابت و واجب ساخته اند: امر به معروف و نهى از منكر.»