اين روايت دور از حقيقت نيست كه عباس ميرزا نايب السلطنه و ميرزا بزرگ قائم مقام فراهانى، نقطه ى عزيمت اين تغيير ديدگاه مى باشند. تمناى كسب فن آورى (تكنيك) فرنگى به منظور اصلاح سازمان نظامى ايران، اولين زمزمه هاى رسمىِ فرستادن محصل به خارج از ايران و آشنايى ايرانيان با تحولات اروپاى جديد است. (1811 م/ 1226 ه) بررسى نياز سنجى، ضرورت، استعداد محصلين و صلاحيت آنها براى كسب اين فن آورى و نتايج حاصل از اين اقدامات در حوصله ى اين نوشته نيست. اما، مجموعه ى داورى ها نشان مى دهد كه تمناى تكنولوژى از طريق اعزام محصل به خارج از كشور نتايج مثبتى به ارمغان نياورد. فقدان كارآمدى اين شيوه در دوره ناصرالدين شاه، از چشم تيزبين ميرزاتقى خان اميركبير، صدراعظم وقت ايران، پنهان نماند و همين مسئله زمينه هاى تاسيس دارالفنون شد. ساخت دارالفنون با اهداف فنى، نظامى و صنعتى از سال 1266 ه آغاز و در سال 1269 ه به پايان رسيد و بدينسان سنگ بناى رابطه ى رسمى و پيوسته ى بخش علمى، فرهنگى و آموزشى كشور با فرنگستان نهاده شد. بديهى بود كه فعاليت اين مدرسه تحت حمايت نظام قاجارى، شرايط مناسبى را براى آشنايى هرچه بيشتر كارگزاران حكومتى، اشراف، شاهزادگان دربارى و ساير اركان ساخت قدرت سياسى قاجاريه (سفرا، فرستادگان به خارج از كشور، فرزندان سران ايلات و عشاير و حكام ولايات و...) با تحولات اروپا فراهم خواهد كرد و نحوه نگرش آنها را به سازمان سياسى، اجتماعى، ساخت فرهنگى و فكرى و شيوه توليد اقتصادى، تجارت و از همه مهمتر شيوه حكومت، دگرگون خواهد ساخت. اين تغيير ديد نقطه ى عزيمت ديگرى از تمناى تكنولوژى به تولّاى ايدئولوژى فرنگى محسوب مى شود. منزلت اجتماعى دانش آموختگان مدرسه دارالفنون نيز از پيش مشخص بود. شرايط اجتماعى و فرهنگى ايران از همان ابتدا، امكانات و امتيازات اين مدرسه را در اختيار اركان وابسته به نظام قاجارى قرارداد و آنها با آشنايى با تحولات اروپا به طور طبيعى بايد در آن شرايط حساس جهانى، ايران را به دروازه هاى ترقى رساندند. اولين زمزمه هاى ترقى خواهى كه با شعار تمناى تكنولوژى فرنگى، در زمان عباس ميرزا و قائم مقام فراهانى آغاز شد و هدف آن ايجاد دگرگونى در ساختار نظامى دولت ايران بود، در دارالفنون به تمناهاى جديدى رسيد.