شان در استطاعت حج - امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شان در استطاعت حج

(مـسـالـه :4 الـمراد بالزاد هنا, الماکول والمشروب و سأر ما يحتاج الـيه المسافر, من الاوعيه التي يتوقف عليها حمل المحتاج اليه و جميع ضـروريات ذلک السفر, بحسب حاله قوه و ضعفا وزمانه حرا و بردا و شانه شـرفـا وضـعه والمراد بالراحله: مطلق مايرکب, ولو مثل سفينه في طريق الـبـحـر. والـلازم وجود ما يناسب حاله بحسب القوه والضعف. بل الظاهر اعـتـبـاره من حيث الضعه والشرف, کما و کيفا. فاذا کان من شانه رکوب الـمحمل او الکنيسه, بحيث يعد ما

دونهما نقصا عليه, يشترط في الوجوب الـقـدره عـلـيه و لايکفي مادونه وان کانت الآيه والاخبار مطلقه و ذلک لـحـکـومـه قاعده نفي العسر والحرج علي الاطلاقات. نعم اذا لم يکن بحد الـحـرج وجـب معه الحج. و عليه يحمل ما في بعض الاخبار, من وجوبه ولو علي حمار اجدع مقطوع الذنب.)

مراد از توشه دراين جا[:توشه و راحله شرط استطاعت براي حج است]خوراکي, آشـامـيـدنـي و ديگر چيزهايي است که مسافر به آنها احتياج دارد, حتي ظـرفـهـايي که جابه جايي اثاثيه هاي مورد نياز به آنها بستگي دارد و هـمـه ضروريات آن سفر, برابر حال او از نظر قوت و ضعف[ اگر او توانا و سـالم است يک نوع غذا نياز دارد. و اگر بيمار و سست بنيه است نياز بـه غذا و وسايل رفاهي بيش تري دارد] و برابر زمان سفر, از نظر گرمي و سـردي, بـرابر شان او از نظر شرافت و پستي[ که اگر شريف است زاد و تـوش خوب, غذاي خوب و... و اگر از طبقه پايين است, غذاي معمولي و... ]و مـراد از (راحـلـه مـطـلق مرکب است و لو اين که آن مرکب کرايه اي بـاشـد, مـانند کشتي که در راه دريايي بر آن سوار مي شوند و لازم است مـرکـبـي مـوجـود باشد که مناسب حال او باشد, از نظر قوت و ضعف[ اگر تـوانـاسـت و سـالم مرکب معمولي براي وي خوب است ولي اگر بيمار است, نـيـاز بـه مرکب رام دارد با ابزار و وسأل مورد نياز براي رفاه حال وي] .بـلـکه ظاهر اين است که در استطاعت شخص, جايگاه اجتماعي او, از نـظـر پـستي و شرافت نيز در چگونگي وسيله سواري او, نقش دارد, هم از نظر چندي و شمار و هم از نظر چوني و چگونگي.

بـنـابرايـن اگـر از شـان اوسـت که بـر مـرکـب محـمل دار يا کـجـاوه دار سـوار شـود, به گونه اي که اگر سوار بر مرکب پايين تر شود, براي وي عـيـب بـه شـمار مي آيد. در واجب بودن حج, شرط
است که قدرت بر آن گـونـه مـرکب داشته باشد و به کم تر از آن بسنده نمي کند. در اين جا اگـر چـه آيـه و روايات مطلق است, ولي اين نظر و فتوا با در نگريستن به اين نکته است که قاعده نفي حرج و عسر, بر اطلاقات حاکم است.

بله اگر از طبقه پايين اجتماع باشد, وسيله سواري يا توشه به گونه اي نـباشد که حرج لازم بيايد, با داشتن آن زاد و راحله حج بر او واجب مي شـود و اخباري که بر واجب بودن حج[ گرچه با سوار شدن و استفاده کردن از الاغ گـوش, بـيـني و دم بريده] دلالت دارند, بر همين صورتي که حرجي نباشد حمل مي شوند.

پـس از بـيان نظر صاحب عروه الوثقي, مناسب است که به شرحهاي استدلالي کـه بـر اين کتاب نگاشته شده است نيز, نظري افکنده شود, تا اگر آنان براي حق بودن شان, سخني دارند بررسي شود.

/ 74