جـواب: - امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جـواب:

انفال و مانند آن, مال شخص امام نيست, بلکه از آن مقام امامت و مقام حکومت است و به همين جهت, پس از وفات پيامبر اکرم(ص) يا امام مـعـصـوم, بـين ورثه تقسيم نمي شود و به جانشين او مي رسد. غنيمتهاي نـفـيـس, يا غنيمت هايي که تقسيم شدني نيستند, مانند کوه نور, درياي نـور, فـرش بهارستان و مانند آنها که تقسيم شدن آنها سبب پايين آمدن قـيـمـت آنها و از ارزش افتادن آنهاست,به امام مسلمانان مي رسد و در واقع از آن بيت المال است.

بـه هـر حـال, صفاياي ملوک و مانند آن, از همين گونه است که چون سمت وسـوي اين مقاله, مقوله ديگري است, از پرداختن به نکته هاي جزئي اين بحث خودداري مي کنيم.

تا اين جا روشن شد که شان به معناي جاه و جايگاه والا, موضوع حکمي از احـکـام نـيـست و آنچه در بحث استطاعت عروه الوثقي, درباره شان آمده اعـتباري ندارد و از راههاي گوناگون براي يافتن دليلي براي اين گونه شـانـهـا پـيـش رفـتـيم, ولي دليلي بر اعتبار آن پيدا نشد و فرقها و جـدايـيـهاي افراد در احکام, در مال و دارايي و در علم و جهل, داراي تـوجـيـه هايي است که از هر جهت بر توجيه هاي ناشي از قبول شان, پيش هـسـتـنـد. حال نوبت به بيان و شرح آيات و رواياتي مي رسد که در صدد ردکـردن شـانـهـاي اعتباري است که برخي افراد يا گروهها و قبيله ها, بـراي خـود, چنين شانهايي را پنداشته و به دنبال آن براي خود امتياز ويژه اي باور داشته اند.

آيـات و روايـات, نه آن شانها را امضا مي کند و نه برتريهاي ناشي از آن را.

آيات قرآن:

1. (و مـا کـان لمومن ولامومنه اذا قضي الله ورسوله امرا ان يکون لهم الـخـيـره من امرهم ومن يعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبينا. واذ تقول لـلـذي انـعم الله عليه وانعمت عليه امسک عليک زوجک واتق الله وتخفي فـي نـفـسک ما الله مبديه و تخشي الناس والله احق ان تخشاه فلما قضي زيـد مـنـهـا وطـرا زوجـنـاکها لکي لايکون علي المومنين حرج في ازواج ادعيأهم اذا قضوا منهن وطرا وکان امر الله مفعولا.)78

(هـيچ مرد و زن مومني را نرسد که چون خدا و رسولش بر کاري تصميم جدي گـرفـتـند, براي آنان در کارشان اختياري باشد و هرکس خدا و رسولش را نـافرماني کند, بي گمان دچار گمراهي آشکاري گرديده است. و آن گاه که بـه کـسي که خدا به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودي مـي گـفـتي: همسرت را پيش خود نگه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را خـدا آشـکـار کـنـنـده آن بود, در دل خود نهان مي کردي و از مردم مي تـرسـيدي با آن که خداوند سزاوارتر بوده که از او بترسي. پس چون زيد از هـمـسـر خـويـش کـام بـرگرفت[ و او را طلاق داد] وي را به نکاح تو درآورديـم, تا در مورد ازدواج مومنان با زنان پسرخواندگانشان[ پس از طلاق] گناهي نباشد و فرمان خدا انجام شدني است.

/ 74