فـتـواهـاي باب زکات مشکلي پديد نمي آورد; زيرا بحث بر سر جايز بودن دريـافـت زکـات اسـت; يعني مکلف اختيار دارد که کار پايين تر از شان خـود را انجام دهد و اختيار دارد که از انجام آن کار خودداري ورزد و از زکـات مـصـرف کند. در حالي که در بحث حج, واجب بودن نگهداشت شوون واجـب الـحج نبودن انساني را که وسيله سواري مناسب با مقام و جايگاه خـود نمي يابد به همراه دارد و حتي بحث بسنده نبودن چنين حجي از حجه الاسلام, مطرح است.و هـمـين گونه فتواها, بويژه با توجه به اين که ثروتمندان به مکه مي رونـد, نـه فـقـرا, به مساله شان دامن زده است و جامعه را دچار وضعي سـاخـته که در آن جايي براي ساده زيستي يا سفارش به ساده زيستي باقي نگذاشته است. در حالي که از بررسي دليلهاي آن روشن شد که وجوب رعايت چـنـيـن شاني, به طور کلي, پايه و اساس ندارد و نه تنها روايت و آيه اي بـر اعـتـبار آن قأم نيست که حتي فقهاي پيش از صاحب شرايع از آن ذکـري بـه مـيـان نياورده اند و عبارت شرايع, قواعد و تذکره نه تنها بـيـان روشـني در اين باره ندارند, بلکه ظاهر آنها در مثل بودن امور غـيـر اعـتـبـاري بـوده است و به هر حال, واجب بودن نگهداشت شان, به مـعـنـاي ارجـمـندي و ناارجمندي, پيشينه اي در فقه ندارد, بنابراين, نبايد مورد اعتنا واقع شود.