بررسي: - امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسي:

کـسـانـي کـه ظهور با صراحت شان را به تذکره علامه نسبت داده اند, به هـمـيـن عـبـارت نـظر داشته اند. بويژه اگر کسي (ال) در (الرفيع) را مـوصـول بداند; يعني (آن انساني که رفيع است آن گاه ظهور قابل انکار نـيـست. ولي به نظر مي رسد که اين

عبارت, نه تنها صراحت ندارد, بلکه ظـهـور نيز ندارد; زيرا با ملاحظه اول مساله که بحث پيرامون توشه بود کـه آيـا توشه برگشتن نيز در استطاعت شرط است يا خير؟ به نظر مي رسد کـه هـمـان گـونـه مثل بودن را در نظر دارد, بويژه با توجه به جمله: (اذا عـرفت هذا) که مطالب پسين را بر شناخت مطالب پيشين, مترتب کرده اسـت. بـنـابـراين, مراد اين است که چه آن شخص در آن شهر زن, فرزند, مـسـکن و... داشته باشد, چه نداشته باشد در استطاعت, شرط اين است که تـوانـايي برگشت به شهر خود را داشته باشد و مرکب او نيز مرکبي باشد که بتواند با آن به ديار خود برگردد.

به هر حال, بايد نگاه کند افرادي که مانند او هستند, از نظر ساختمان بـدنـي, خوراک و مانند آن, چه وقت مستطيع هستند, اين نيز مانند آنان اسـت. حـال چـرا مـثل بودن معتبر است؟ زيرا افراد در هر شهر نيز, با يـکـديگر فرق مي کنند, شماري پيوسته در ناز و نعمت بوده اند و هميشه غذاي خوب مي خورده اند شماري به گونه اي ديگر. اکنون او توشه راه را نـيـز بـايـد هـمـانند توشه وطن محاسبه کند و با توجه به وضع فردي و اجتماعي خود, نوع خوراک و هزينه حج خود را ارزيابي کند.

درباره مرکب نيز همين طور. يکي هميشه بر مرکب بدون کجاوه سوار شده و بـه آن عادت کرده است, ديگري تا حال مرکب بدون کجاوه سوار نشده است. ايـن دو در شـرطـ اسـتطاعت يکسان نيستند. آن که در ناز و نعمت بوده, شـرط استطاعت او, راحله و توشه برتر و زيادتري است, نه اين که هر که داراي شـان و مـقام بالاتري است زاد و راحله افزون را نياز دارد. بين دو مساله فرق زيادي است.

خـلاصـه:

از عـبـارت عـلامه در تذکره نيز چيزي افزون بر شرايع الاسلام و قـواعـد الاحـکـام, کـه عبارتهايي دو پهلو بودند, به دست نيامد. و نه تنها صراحت براي ما روشن نشد که ظهور نيز قابل مناقشه بود.

شهيد اول (786ه.ق.) در کتاب دروس مي نويسد:

(والمعتبر في الراحله ما يناسبه, ولو محملا اذا عجز عن القتب, ولايکفي عـلو منصبه في اعتبار المحمل او الکنيسه. فان النبي(ص) والأمه عليهم السلام حجوا علي الزوامل.)33

[در استطاعت شرعي براي حج] معتبر است که حج گزار, وسيله سواري مناسب بـا خود داشته باشد. اگر چه استفاده از کجاوه باشد, هنگامي که او از اسـتـفاده و به کار بردن سواري با پالان[ و بدون کجاوه] ناتوان باشد. ولي جاه مندي و مقام در اين که کجاوه و کجاوه با سايبان[ در استطاعت وي] مـعـتـبـر بـاشد, ناکافي است; زيرا پيامبر اکرم(ص) و أمه(ع) بر زوامل حج انجام داده اند.

/ 74