سفارشهاي امام خميني به ساده زيستي - امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سفارشهاي امام خميني به ساده زيستي

حـضرت امام که خود فقيهي وارسته بود و تا آخرين روزهاي عمر و در اوج قـدرت و مـقام, حاضر نشد خانه اي بزرگ و گسترده براي خود فراهم کند, حـتـي حـاضـر نـشد حسينيه اي که محل ديدارهاي او بود, گچ کاري و رنگ آمـيـزي شود. و در عمل تلاش مي ورزيد درسي را که از بزرگان و استادان بـنام و عارف خود آموخته بود, نه تنها در زندگي شخصي خود پياده کند, بـلـکـه بـه تـمـامـي کساني که او را الگو و مقتداي خود مي دانستند, بياموزاند.

و اگر او در اين راه موفق مي شد, چهره اي از اسلام همانند آنچه که در صـدر اسـلام جـلـوه گـر شده بود, دگربار جلوه گر مي شد. بدين جهت او, افـزون بـر

سـاده زيـسـتـي عملي, با بيان رساي خود, گروههاي گوناگون جـامـعـه را بـه سـاده و بي آلايش زندگي کردن, بر مي انگيخت که اکنون بخشي از درر گفته هاي وي را در اين جا يادآور مي شويم:

الف. در جمع سفرا و کارداران دولت جمهوري اسلامي:

مـا بـايد به هر سفارتخانه اي که داريد, به جاي آن خرجهاي طاغوتي که در آن وقـت[ دوران ننگين پهلوي] مي شد, آن مهمانيهاي طاغوتي, که همه اش بـرخـلاف اخـلاق اسـلامـي بـود, و آن خرجهاي ديگري که خود شما هم مي دانـيد که در آن جا مي شد, آن مخارج را صرف تبليغات بکنيد و به دنيا بـفـهمانيد که اسلام چطور است... خوف اين که ما اگر ساده رفتار کنيم, آنـهـا بـا آن سـفارتخانه هاي آنها, با آن وضعي که دارند, ما در نظر آنـهـا تـحقير مي شويم, اين خوف را در خودتان راه ندهيد... شما گمان نـکنيد که اگر چنانچه به طور ساده عمل بکنيد و سفارتخانه شما يک جاي سـاده اي بـاشـد, يک مرکزي باشد که از آن جا علم و دانش و اخلاق صادر شـود, شما تحقير خواهيد شد, خير. اين حرف, حرف غرب زده هاست که خيال مـي کنند ما اگر مثل غرب نباشيم ما تحقير مي شويم... عظمت انسان, به لـباس و کلاه و اتومبيل و پارک و امثال آن نيست. انسان يک حقيقتي است کـه اگـر آن حقيقت بروز کند, شرافتمند است, عظمت دارد. شما مي بينيد کـه بـزرگ تـرين افراد بشر, انبيا بودند و ساده ترين از همه هم آنان بـودند. در عين حالي که بزرگ تر از همه بودند... تمام انبيا اين طور بودند و تاريخ همه آنها را نشان مي دهد

(... شـ کـه بـا وضـع بسيار ساده اي عمل مي کردند... در عين حالي که وضـعـشـان آن طـور بود که وقتي يک کسي از خارج مي آمد, در مسجد رسول الـلـه(ص) و اين افراد نشسته بودند, نمي شناخت که کداميک اينها رسول الـلـه هـسـتـنـد... بـراي ايـن

که, نه بالايي بود نه پاييني, دور مي نـشـسـتـنـد... ليکن عظمت شان, عظمتي بود که دنيا را تحت تاثير قرار داد... شـمـا آقـاياني که در سفارتخانه ها هستيد, موظفيد عقلا و شرعا به اين که هر چه ساده تر, سفارتخانه هاتان, هر چه ساده تر باشد...)1

/ 74