لطفا منتظر باشید ...
اگر خودت مايلي که ده سال باشد اشکالي ندارد.جـوانـي کـه از مـصر فرار کرده و تنها يک پناهگاه مي خواهد و از شدت گرسنگي به خود مي پيچد و به درگاه خداي مي نالد:(رب اني لما انزلت الي من خير فقير.)87پروردگارا من که به هر خيري که به سويم بفرستي سخت نيازمندم.بـه چـنـين جوان پيشنهاد ازدواج دادن, خود, از شان گذشتن است, تا چه رسـد بـه ايـن کـه چنين پيشنهادي از سوي يک پيامبر, مانند حضرت شعيب مـطـرح شـود و چـه رسـد به اين که مقدار مهريه را به عهده خود داماد واگـذارند و بازخودش چيزي را به عنوان مهريه پيشنهاد کند که حتي اگر پـيـشنهاد ازدواج نيز مطرح نمي شد, موسي موافق بود آن را انجام دهد, تـا يـک پـناهندگي براي حفظ جانش و يک راهي براي گذراندن زندگي پيدا کـنـد. ولـي حضرت شعيب همين عمل را به عنوان مهريه دخترش از وي قبول کرد.بـايـد بـه ايـن نکته نيز توجه کرد: حضرت موسي(ع) در آن زمان پيامبر نـبـود و سخني نيز از اين که حضرت شعيب از پيامبر شدن وي خبر داشته, در آيات مطرح نشده است به هر حال نقل اين قسمت از داستان در قرآن در بـردارنـده ايـن نکته است: که بين ما رايج است که خواستگاري بايد از سـوي مـرد و خـويشان مرد باشد و بر سر مقدار مهريه بايد مقداري چک و چـانـه زد و حـتما خويشاوندان زن بايد کمي بر مهريه بيفزايند و ارزش زن و شـان او را از مـقدار مهريه اش بفهمند, همه و همه, سخنان مردود و بي پايه و اساس است.
روايات
شـيـخ حـر عاملي, صاحب وسأل الشيعه, بابهاي گوناگوني از کتاب وسأل الشيعه را به بحث شوون اختصاص داده است.در يـک بـاب مـومن را کفو و برابر مومن ديگر دانسته است در باب ديگر روايـي ازدواج هـاشـمـي با غير هاشمي را مطرح ساخته و در بابي مستحب بـودن ازدواج مـردان شـريف را با زناني که در نسب شرف و حسب, در لايه فـرودين جامعه قرار دارند,مطرح مي کند. در باب ديگري به زنان سفارش مـي کند: اگر مرد مومن و نيک خلقي خواستگاري آمد, دست رد به سينه او نزنيد.
