شاني که در مساله عروه الوثقي مورد بحث واقع شد و بنظر ما مـردود است, شان از حيث جاه مندي و دارايي و فرودستي و بينوايي بود, ولـي هـمان طور که پيش از اين مطرح شد, عرف ترکيبي از مقام و منزلت. هـمـراه با نياز و احتياج, را به عنوان شان مي پذيرد و اگر احتياج و نـيـاز هـمراه آن نباشد, از ديد عرفي نيز محکوم است و عنوان تکبر را بـه خـود مي گيرد. حال چه شده که سيد يزدي اين مساله را به طور مطلق در عـروه مـطـرح سـاخـتـه و چه شده که فقهاي عصر ما بر آن تعليقه اي نـنـوشـتـه انـد, معلوم نيست؟ به هر حال دليل شرعي, بر خلاف آن است و دليل عرفي نيز با آن برابر نيست.
نکته :2
گيريم که نگهداشت شان جايز, مستحب يا واجب باشد. منبع تامين ايـن حـکـم, اموال خود شخص است و حاجي داراي شرافت با پول خود, مرکب مـنـاسـب بـا شان خود را تهيه مي کند و هيچ گونه دليلي بر جايز بودن استفاده از بيت المال براي نگهداشت شان اشخاص در دست نيست.
پيشينه شان در فقه شيعه
بـا توجه به بحثهاي پيشين روشن شد که شان به معناي جاه مندي, جايگاه والاي اجـتماعي صرف و اعتبارهاي برخاسته از آن مردود است و از هدفهاي پـيامبران, مبارزه با اين گونه شوون بوده است و حتي معلوم شد که عرف امـروزي نيز اين گونه شان را رد مي کند, مگر اين که نيازي نيز همراه آن مطرح باشد. اکنون اين بحث پيش مي آيد که چرا فقها به شان اين قدر بـها داده اند, به گونه اي که رعايت آن را شرط استطاعت دانسته اند و بـيـان کـرده انـد که اگر شخصي حج گزارد و شان خويش را نگه نداشت از حجه الاسلام کفايت نمي کند!