به نظر مي رسد شان ابتدإ براي شغل و کار مهم به کار برده شـده و بـه مرور زمان, چون افراد را با شغل و کارشان مي شناخته اند, شـان بـه مـقام ذاتي و سپس به مقام اعتباري گسترش پيدا کرده و کم کم معناي اولي مهجور شده است.در زمـان مـا, وقتي واژه (شان) به گوش مي رسد, يک دسته امور اعتباري کـه شخص از آنها کسب آبرو مي کند, به ذهن مي آيد, در حالي که پيش از ايـن, ايـن طور نبوده است و در بين احاديث, تنها چند حديث به مقام و رتـبـه ويـژه مـي شد که آنها نيز, شايد مقام و رتبه حقيقي را در نظر داشـتـه باشند. در مثل (اذا کان الرجل من شانه ان يحج کل سنه) را مي توان به گونه هاي گوناگون, معني کرد:1. شغل وي اين است که هر سال به حج برود مانند راننده و....2. از لحاظ مقام علمي, اجتماعي و مديريتي به گونه اي است که بايد هر سال به مکه برود.3. تنها مقام اعتباري وي است که لازم مي کند هر سال حج برود.بـه نـظـر مـي رسـد معناي سوم, در طول زمان و با در نظر گرفتن شغل و اعـتـبـار, پـديـد آمده است و در اصل, مقصود و معناي اول و دوم بوده است.