كتمان ممدوح و نيكو - آشنایی با قرآن جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با قرآن - جلد 7

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايشان بعد به اصفهان آمد كه اگر در نجف مانده بود خودش مرجع
تقليد بود . ايشان گفته بود از اصفهان براى سفر حج عازم مكه شدم (در آن وقت بيشتر با كشتى مى رفتند و از
كشورهايى عبور مى كردند) . در يكى از سفارتخانه هاى خارجى دنبال گذرنامه رفته بودم .

يك وقت ديدم مردى
با زبان فارسى فصيح صدا زد :

آقا ميرزا صادق ! آقا ميرزا صادق ! بعد مثل يك آدم كاملا آشنا شروع به صحبت
كرد . هرچه فكر كردم ديدم او را نمى شناسم .

آخر گفت :
من را نمى شناسى ؟

گفتم :
نه .

گفت :
من در زمان مشروطيت در نجف در فلان حجره بودم
و خودش را معرفى كرد . يادم آمد كه او طلبه اى بود
از شاگردهاى مرحوم آخوند كه آنچنان زاهد و مقدس و متدين بود و آنچنان درسهايش را هم خوب حاضر مى كرد
كه مورد اعتماد همه قرار گرفته بود . معلوم شد كسى بوده كه سى سال ماموريت داشته است .
بشر اين قدر قدرت و توانايى دارد كه پرده روى چهره خودش بكشد و چهره واقعى خود را پنهان كند .

( " هم
العدو فاحذرهم " ) .

قرآن مى فرمايد از اين طور دشمنان بپرهيز .

كتمان ممدوح و نيكو

مطلب ديگر اين است كه اگرچه درصورتى كه انسان قدرت و توانايى اينكه بتواند اسرار خود را مخفى كند نمى
داشت اين نوع عمل خدعه و فريبكارى را كه بالاترين خدعه هاست انجام نمى داد
ولى بشر به واسطه همين
توانايى كه دارد مى تواند از بزرگترين فضيلتها برخوردار باشد
فضيلتى كه نقطه مقابل نفاق است .

هر
كتمانى كه نفاق نيست . نفاق يعنى باطن بد و نيت بد را به قصد خدعه و فريب مردم مخفى كردن
جو فروختن و
گندم نمايى كردن .

عكس قضيه چگونه است ؟

عكس قضيه
اين گونه است كه انسانى به كمالاتى از معنويت رسيده باشد كه اگر مردم از آن اطلاع پيدا كنند دست و
پايش را مى بوسند
خاك پايش را برمى دارند ولى او اين كمالات را مخفى مى كند و مى خواهد اين راز بين
خودش و خداى خودش باشد
ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا ؟

/ 182