را به صورت تنى به قيمتهاى ارزان مى برند و بعد
از آنها داروهايى به صورت شربت و قرص و كپسول مى
سازند كه يك كپسول را مثلا بايد پنج تومان خريد . همان چيزى كه ماده خامش را خروارخروار و تن تن برده
اند
به قيمتهاى بالا مى فروشند . انسان هم عرض كرديم كه همين گونه است
كه مقدارى در مورد آن بحث مى
كنيم .
اهميت سرمايه هاى انسانى
ما گاهى روى ملتهاى ديگر اين طور حساب مى كنيموقتى هنر و فنون آنها را مى بينيم
جامعه آنها را مى
بينيم
رفتار آنها را مى بينيم خيال مى كنيم ما يك نوع سرشت داريم و آنها سرشت ديگرى دارند . مثلا تا
اسم آلمانيها برده مى شود مى گويند :آقا اين آلمانيها يك مغزهايى دارند . واقعا خيال مى كنيم كه اصلا
ساختمان مغز آلمانيها با ساختمان مغز ما ايرانيها از زمين تا آسمان تفاوت دارد
اصلا آنها يك جور به
دنيا آمده اند و ما جور ديگرى به دنيا آمده ايم . اگر اين طور است كه نژاد آنها با ما اين قدر تفاوت
دارد بايد تا آخر دنيا هميشه آنها آقا باشند و ما بنده و نوكر باشيم و اصلا از اول دنيا هم بايد همين
طور مى بود
آنها نژاد آقا مى بودند و ما نژاد نوكر
درصورتى كه اين طور نيست . اگر شش قرن به عقب
برگرديد مى بينيد قضيه برعكس بوده است . آنها اگر تفاوتى دارند تفاوتشان در اين است كه در قسمتهاى
فنى انسانهايى ساخته شده هستند و ما انسانهاى خام و ساخته نشده اى هستيم
از ميان استعدادهايى كه در
وجود ما نهفته است يك هزارم آن استعدادها هم به كار گرفته نمى شود
ساخته نمى شود .