مساله تعطيلى جمعه - آشنایی با قرآن جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با قرآن - جلد 7

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شما اگر سراغ همين فرنگيها برويد مى بينيد براى يك سنت
بسياربسيار كوچك
خود را به كشتن مى دهند . ببينيد همين ايرانيهاى خودمان براى اينكه سنتهاى ايرانى
و به قول خودشان فرهنگ ايرانى را بخواهند زنده كنند
كوشش مى كنند كارهايى را كه از اول اول خرافه
محض بوده است زنده كنند
چون فكر مى كنند كه مليت ايرانى را بدون اينها نمى توان نگه داشت . مثلا تخم
مرغ رنگ كردن در نوروز يك رسم ايرانى است .

اين كار با اينكه كار چرندى است ولى مى گويند براى اينكه اين رسم ايرانى و عمومى كه همه مردم به آن خو
گرفته اند به صورت يك مشخص روحى ايرانى از غيرايرانى باقى بماند اين رسم تخم مرغ رنگ كردن در نوروز
را نگذاريد فراموش شود
آن را زنده نگه داريد . در مورد آتش شب چهارشنبه آخر سال كه نمونه اى از آتش
پرستى هاى قديم است كه نه تنها چيز خوبى نيست بلكه خيلى چيز بدى هم هست همين را مى گويند فقط براى
اينكه به قول اينها فرهنگ را (اين فرهنگ
معنايش علم و فلسفه نيست بلكه به معنى سنت است ) بايد زنده
نگه داشت .

ولى همين آقايان وقتى كه پاى تاريخ به ميان مىآيد مى گويند حالا چه فرق دارد كه ما مبدا
تاريخ را مبدا مسيحى بگيريم يا مبدا اسلامى ؟
!

مساله تعطيلى جمعه

مساله تعطيلى جمعه هم از آن مسائلى است كه در بعضى كشورهاى اسلامى از وقتى كه استعمار آمد آن را
تغيير داد . مثلا در پاكستان انگليسيها از زمان ورودشان به هند سعى كردند همه سنتهاى آنها را به
سنتهاى خودشان تبديل كنند . از جمله اينكه روز تعطيل را از جمعه به يكشنبه تبديل كردند .

هنوز هم در
پاكستان همين طور است
اگر يك چيزى برگشت
عود دادنش به حالت اول بسيار مشكل است . پاكستان اساسا به
نام اسلام مستقل شد
يعنى پاكستان در مقابل هندوستان هيچ جهتى براى
اينكه يك واحد مستقل باشد نداشت مگر جهت روحى و معنوى و فكرى و ايمانى كه ما مسلمانيم و شما هندو
هستيد و از نظر فرهنگ معنوى از يكديگر جدا هستيم و نمى خواهيم با شما زندگى كنيم و مى خواهيم مستقل
شويم .

/ 182