به طرف عالم آخرت حركت مى كنند و براى همه آنها عالم آخرت هست . اگر نشئه بعد از اين دنيا كه نشئه بقا و
جاودانگى است و نشئه اى است كه كشته ها در آنجا به ثمر مى رسد نبود
كار اين دنيا عبث بود
همان طور كه
اگر دوره كشت داشته باشيم و دوره درو نداشته باشيم عبث است . خدا خلقت را به حق آفريده است و خلقت پوچ
نيست و معنا دارد . روح آخرت يعنى بازگشت اشيا به سوى خداوند
از خداوند به وجود آمده اند و به خداوند
بازمى گردند . اگر از خدا به وجود مىآمدند و به خدا بازنمى گشتند
خلقت باطل بود .يك مقدمه براى قيامت همين مساله است كه آفرينش به حق بپا شده است
آفرينش پوچ و باطل نيست
آفرينش "
براى " دارد . اما بايد توجه داشت كه اين در فكر كوچك ماست كه به سعادت فرد و سعادت اجتماع كه مى رسيم
در اين نقطه مى ايستيم
ولى اگر كسى اين " براى " ها را خوب تعقيب كند مى بيند آن چيزى كه همه " براى " ها
به آنجا منتهى مى شود خود خداست
آن نهايتى كه وقتى به آنجا مى رسند ديگر آنجا نهايت كار است و آنجاست
كه همه چيز به پايان مى رسد خداى متعال است . خداى متعال خودش حق است و خلقت را كه به حق آفريده است
درواقع اين گونه است كه خلقت را به سوى خود آفريده است .
مراد از نيكو كردن صورت انسان
( " و صور كم فاحسن صوركم " ) خدا شما را مصور گردانيد و صورت شما را نيكو گردانيد . مفسرين اين سوال رامطرح كرده اند كه آيا مقصود از صورت در اينجا همان است كه در فارسى به آن " چهره " مى گوييم و مقصود آيه
اين است كه خدا اندامهاى انسان مثل چشم را زيبا آفريد ؟اين
در سوره ( " و التين " ) آنجا كه مى فرمايد :( " لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم " )