حمد و شكر
( " و له الحمد " ) . حمد امرى است كه به اين طرف يعنى به جانب انسان مربوط مى شود . حمد يعنى چه ؟حمد يعنىستايش و بلكه سپاس . سه لغت است در عربى كه معانى آنها خيلى به يكديگر نزديك است و ما
نمى توانيم در فارسى مرادف صددرصد براى آنها پيدا كنيم .يكى لغت " مدح " است
ديگرى لغت " حمد " و سومى
لغت " شكر " . شايد معناى مدح تا اندازه زيادى مشخصتر باشد . مدح يعنى ستايش كردن
ستايش كردن چيزى به
خاطر كمال و جمالى كه دارد
اعم از آنكه آن كمال و جمالش
كمال و جمال اختيارى باشد يا غيراختيارى .خوبيهاى اشخاص دو نوع است :يكى خوبيهايى است كه خودشان آن خوبى را انتخاب كرده و به وجود آورده اند .
مثلا يك نفر ادب را اختيار مى كند و بى ادبى را كنار مى گذارد
درس خواندن را انتخاب مى كند تنبلى را
كنار مى گذارد
جود و سخا را انتخاب مى كند بخل را كنار مى گذارد . اينها كارهاى اختيارى است
به دست
خود انسان بوده كه اين كار را بكند يا نكند . چنين فردى كمالى را كه خودش براى خودش انتخاب كرده است
داراست . ولى كمالهايى هست كه اختيارى و به انتخاب خود شخص نيست .مثلا اگر كسى قهرمان زورمندى و داراى بنيه قوى باشد اين طور نبوده كه ضعف بنيه را اختيار نكرده و
زورمندى را اختيار كرده است . قوت بنيه چيزى است كه دراختيار او نبوده و خلقت به او داده است . يا كسى
كه چهره و اندام زيبا دارد خودش اين چهره و اندام را براى خود انتخاب نكرده است بلكه براى او انتخاب
كرده اند . حتى در مورد جمادات و حيوانات هم همين طور است
مثل يك گوهر گرانبهاى زيبا و يا يك اسب زيبا
. در مورد همه اينها مدح گفته مى شود :فلان قهرمان را مدح مى كنم
فلان گوهر گرانبها و يا فلان اسب را
ستايش مى كنم . مدح در اين گونه موارد است ولى حتما بايد به زبان باشد .ولى حمد و شكر در مورد كارهاى زيباى اختيارى است بالخصوص در مورد انعامها . وقتى از ناحيه كسى به
اختيار خود او خيرى به انسان برسد انسان او را حمد و يا شكر مى كند . پس هم بايد پاى خير رساندن در
ميان باشد و هم پاى يك عمل اختيارى
تا انسان در مقابل آن عمل اختيارى طرف مقابل را حمد كند .