ترك خودي
مسئله اي در آخر جلسه گذشته عنوان كردم كه باز در اين جلسه در آخر بحثم به اين مطلب رسيدم . اين بحث ، مقدماتي دارد كه اگر آن مقدمات را ذكر نكنم اصلا هيچ و پوچ است . فقط زمينه بحث را برايتان عرض مي كنم . آن مسئله ، " ترك خودي " است . عرفان ، دل را محترم مي شمارد و لي چيزي را كه به نام نفس در قرآن آمده است ، خوار مي شمارد . قسمتي از دعوت عرفان به " ترك خودي " و " رفتن از خود " و " نفي خود " و " نفي خودبيني " است . اين مطلب ، في حد ذاته مطلب درستي است و منطق اسلام هم اين را تأييد مي كند .ما در جلسه آينده به حول و قوه الهي ، هم بيان عرفان و هم بيان اسلام را در مورد نفي " خود " ( نفس ) ذكر مي كنيم . ما در اسلام با دو " خود " و حتي با دو نفس برخورد مي كنيم . اسلام در عين اينكه يك " خود " را نفي مي كند و آن را خرد مي كند ، " خود " ديگر را در انسان زنده مي كند و اين مطلب ، خيلي دقيق است . مي دانيد اين مسئله ، مثل چيست ؟ مثل اين است كه يك دوست و يك دشمن در كنار و هم مرز يكديگر ايستاده باشند و دوست در خطر باشد . اگر دوست را بزنيم ، ديگر تمام هدفمان از بين رفته است . مثلا بچه اي بالاي درختي برود براي اينكه ميوه اي بچيند . اتفاقا يك مار بسيار خطرناك در بالاي درخت ظاهر شده ، پهلوي آن بچه برود . اينجا يك صياد بسيار ماهري لازم است كه سر آن مار را نشانه گيري كند و آن مار را بزند ولي به آن بچه هم نخورد . اگر صياد يك ذره اشتباه كند ، تير هدر رفته است . اگر كمي اين طرف يا آن طرف بزند ، تير هدر رفته ، نه به مار خورده نه به بچه ، و يا اينكه به بچه خورده و به جاي اينكه مار را بكشد ، بچه را كشته است . صياد بايد آنقدر دقيق باشد كه نشانه گيري اش طوري باشد كه مار را بزند ، بدون اينكه به بچه آسيبي برسد ، و نظير اين مسئله زماني است كه دوست و دشمني با يكديگر گلاويز مي شوند و هر يك مي خواهد ديگري را بكشد . شما بايد تير يا شمشيرتان را آنچنان بزنيد كه دشمن را بكشيد و به دوستتان اصابت نكند . اين دو " خود " در آدمي آنچنان به يكديگر پيوسته هستند كه يك شكارچي فوق العا ده ماهري مي خواهد كه يك " خود " را كه دنائت و پستي است ، درهم بشكند و يك " خود " ديگر را كه تمام ارزشهاي انساني به آن " خود " وابسته است ، از آسيب مصون بدارد ! معجزه اسلام اين است كه اين دو خود را آنچنان دقيق تشخيص داده است كه هيچ اشتباه نمي شود ! در عرفان گاهي مي بينيم اين تشخيص هست .و لي گاهي وقتها مي بينيم به جاي اينكه " خود دشمن " را نشانه گيري كرده و زده باشند ، " خود دوست " را زده اند ، يعني به جاي اينكه نفس قرباني شده باشد ، همان چيزي كه آن را خودشان " دل " و يا " انسان " مي نامند قرباني شده است . اين مسئله ، نكته بسيار دقيقي است كه انشاءالله در جلسه بعد در اطراف آن توضيح مي دهم . و لا حول و لا قوش الا بالله العلي العظيمنقد و بررسي مكتب عرفان
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين ، باري الخلائق أجمعين ، و الصلوش و السلام علي عبد الله ورسوله ، و حبيبه وصفيه ، و حافظ سره و مبلغ رسالاته ، سيدنا و نبينا و مولانا أبي القاسم محمد واله الطيبين الطاهرين المعصومين .أعوذ بالله من الشيطان الرجيم " فاما من طغي (*) و اثر الحيوش الدنيا (*) فان الجحيم هي الماوي (*) و اما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي (*) فان الجنة هي المأوي " ( 1 ) . يكي از مسائل مهم در مورد انسان كامل در مكتب عرفان ، مسئله رابطه انسان با نفس خودش است . البته اين مسئله در عين حال يك مسئله اسلامي هم هست ، يعني ما هم در زبان عرفا و اهل تصوف ، و هم در تعليمات عاليه اسلامي مسئله مبارزه با خودخواهي و خودپرستي و پيروي از هواي نفس را مي بينيم و بلكه اين تعبير " هم در آنجا و هم در اينجا " تا اندازه اي تعبير نادرستي است ، براي اينكه عرفاي اسلامي در اين مسائل از خود اسلام الهام گرفته اند و همه تعبيرات ، تعبيرات اسلامي است . ما در اين جلسه مي خواهيم در1 سوره نازعات ، آيات 37 تا . 41