" من " واقعي انسان - انسان کامل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انسان کامل - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باز مي آيي ، عجب آدمي هستي ! گفتم : سگ هم كه همينطور است ، سگ را اگر ده دفعه هم صدايش كني و بعد براني ، دوباره برمي گردد . ولي اسلام اجازه نمي دهد كه انسان تا اين حد نفس خود را خوار و تحقير كند و به آن توهين كند ، چرا ؟ راز مطلب اينجاست .

ما در اسلام از يك طرف به جائي مي رسيم كه وقتي صحبت نفس پيش مي آيد مي گويند بايد با اين نفس ، مجاهده و مبارزه كرد و آن را ميراند و نفس اماره بالسوء چنين و چنان است . از طرف ديگر در اسلام به جاي ديگري مي رسيم ، مي بينيم به همين اندازه و بلكه بيش از اين اندازه صحبت از عزت نفس و قوت نفس و كرامت نفس است ، صحبت از اين است كه نفس مؤمن عزيز است ، نفس مؤمن محترم است و حتي همه اخلاق اسلامي براساس توجه دادن انسان به كرامت و شرافت نفسش است ، مي گويد : شرافت نفس خودت را لكه دار نكن . اين چطور مي شود كه اسلام از يك طرف مي گويد مجاهده با نفس كن و از طرف ديگر مي گويد شرافت نفس خود را لكه دار نكن ؟

مگر دو نفس وجود دارد كه بايد با يك نفس مجاهده كرد و نفس ديگر را محترم شمرد ؟ جواب اين است كه دو نفس به معناي اين كه دو شخص باشد وجود ندارد ، يك نفس وجود دارد ، ولي يك نفس است كه هم درجه عالي دارد و هم درجه داني و پست .
نفس در درجه عالي خودش ، شريف است و وقتي در درجه داني خود ، پايش را از گليمش درازتر مي كند نه اينكه بگوئيم پست است بايد جلوي او را گرفت . اين مطلب است كه در زبان عرفا به آن آنچنان كه بايد توجه نشده است و لذا آنجا كه مسئله جهاد با نفس در كلمات آنها مطرح است ، ضمنا جهاد با آن نفس شريفه هم شده است ، نه اينكه فقط جهاد با نفس اماره شده باشد ، يعني به اين كه چنين خودي در كار هست ، كمتر توجه شده است
( 1 ) .

" من " واقعي انسان

نكته اي در اينجا هست كه در فلسفه جديد هم به صورت ديگري مطرح است و آن اينكه " من واقعي " انسان كيست و چيست ؟ فلاسفه نظر خاصي دارند . نظرشان اين است كه من هر كس همان روان و روح اوست ، همان است كه انسان آن را تشخيص مي دهد . " من " را كه انسان احساس مي كند ، يعني همان روح او ، وقتي به انسان مي گويند ، " من " كيست ؟ مي گويد " من " يعني روحم . روانشناسي امروز لااقل به اين مقدار رسيده است كه مقداري از خودت را كه تو احساس مي كني ، يك قسمت از " من " توست ، قسمت بيشتر از " من " تو ، من ناآگاه توست كه تو خودت از وجود او آگاه نيستي ، يعني در شعور ظاهر تو وجود ندارد . عرفا در اينجا اعجاز كرده اند و چند درجه از روانكاوهاي امروز هم دقيقتر رفته اند و صريحا با فلاسفه مخالفت كرده ، گفته اند : فلاسفه اشتباه

1 باز كلمه " كمتر " را مي گويم ، براي اينكه خيال نكنيد كه مي خواهم بگويم هيچ توجه نشده است .

/ 202