روش ملامتي
يكي از آنها روشي است كه در ميان بعضي از متصوفان نه در ميان همه معمول بوده است ، ولي كم و بيش در ميان همه اثر گذاشته است كه آن را " روش ملامتي " يا " روش ملامتيان " مي نامند . روش ملامتي چيست ؟ روش ملامتي نقطه مقابل روش رياكاري است .آدم رياكار باطنش بد است ولي تظاهر به خوبي مي كند ، ولي آدم ملامتي يك آدم خوب است كه براي اينكه مردم به او عقيده پيدا نكنند ، تظاهر به بدي مي كند . مثلا شراب نمي خورد ، ولي تظاهر به شرابخواري مي كند ، زنا نمي كند و لي جوري رفتار مي كند كه مردم او را يك آدم فاسد زناكار بدانند ، چرا ؟ مي گويد من اين كار را مي كنم براي اينكه نفس را بكشم ، براي اينكه نفس بميرد . واقعا هم اين كارها مبارزه شديدي با نفس است چون نفس دلش مي خواهد در ميان مردم آبرو داشته باشد ، وجهه داشته باشد و مردم به او اعتقاد داشته باشند ولي او عمدا كاري مي كند كه مردم به او اعتقاد نداشتهباشند . دزد نبود ولي تظاهر به دزدي مي كرد . بسا بود مال مردم را به جائي مي برد كه او را بگيرند و كتك بزنند ، و اگر نمي فهميدند ، دوباره آن مال را سرجايش مي گذاشت . شيشه مشروب را با خودش حمل مي كرد ، در حالي كه شرابخوار نبود . آيا اين كارها با منطق اسلام وفق مي دهد ؟ نه . اسلام مي گويد عرض مؤمن در اختيار خودش نيست . مؤمن حق ندارد كاري كند كه شرف و احترام و عرض خود را در ميان مردم بريزد . اسلام مي گويد : رياكاري نكن ، تظاهر به خوبي نكن ولي تظاهر دروغين هم به بدي نكن . هم آن ، دروغ عملي است و هم اين دروغ عملي است . نه آن دروغ را بگو و نه اين دروغ را . يكي از علل اينكه در ادبيات عرفاني ، معاني بلند مقدس معنوي را در لباس الفاظ فسق و فجوري بيان كرده اند و از زبان شاهد و معشوق و مي و ني سخن گفته اند ، اين است كه مي خواسته اند به چيزي كه خودشان اهل آن نبوده اند تظاهر كنند .حتي در حافظ هم اين مطلب زياد ديده مي شود ، گواينكه خودش مي گويد كه من ملامتي نيستم و رياكار هم نيستم :
دلا دلالت خيرت كنم به راه نجات
مكن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
مكن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
مكن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
1 منظور او از " به فسق مباهات كردن " همانهائي هستند كه اين كارها را مي كنند ، ولي شايد از بعضي از كلمات خود حافظ هم بشود اين مطلب را فهميد . [ استاد در حواشي خود بر ديوان حافظ چند بيت از ابياتي كه دليل بر ملامتي بودن حافظ گرفته شده