تصوف و " عزت نفس "
گاهي در مكتب تصوف در همين جهاد با نفس ، تن به دنائت و پستي مي دهند براي اينكه نفس را رام و ذليل كرده ، از فرمان دادن باز دارند . چطور ؟ مثلا شخصي در جائي مي تواند از حيثيت خودش دفاع كند ، ولي دفاع نمي كند . چيزي كه ما اسمش را عزت مؤمن مي گذاريمدر بعضي از مكتبهاي تصوف معني ندارد . در ميان بسياري از اين مكاتب ، در مراسمي كه سالك بايد به شيخ و استاد خود خدمت كند ، آن استاد به سالك فرمان مي دهد كه كارهائي را كه خيلي پست و دني است انجام دهد . مثلا اين
است مشخص كرده اند . مانند اين ابيات :
گر مريد راه عشقي
فكر بدنامي مكن
فكر بدنامي مكن
فكر بدنامي مكن
شيخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
شيخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت