روحها وقتي بزرگ شد ، واي به حال آن بدنها ! روح وقتي بزرگ شد و روح همه بدنها شد و درد همه را احساس كرد ، كارش به آنجا مي كشد كه مجازات مي بيند ، براي چه ؟ براي غافل ماندن از حال يك بيوه زن و چند يتيم . ميان كوچه ، زني را مي بيند كه مشك به دوش گرفته است ، نگاه مي كند . علي ( ع ) آدمي نيست كه بي تفا وت از كنار اين مناظر بگذرد . علت ندارد كه يك زن خودش آب كشي كند ، حتما كسي را ندارد يا كسي دارد ولي او به حال اين زن نمي رسد . فورا خودش جلو مي رود ، نمي گويد آي شرطه ! آي پاسبان ! آي نوكر ! آي غلام ! آي قنبر ! تو بيا ، خودش جلو مي رود .با كمال ادب مي گويد : خانم ! اجازه مي دهيد شما را كمك دهم و من مشك آب را به دوش بكشم ؟ اين زحمت را به من بدهيد . آن زن مي گويد خدا پدر تو را بيامرزد . به خانه آن بيوه زن مي رود . همين كه مشك را زمين مي گذارد ، استفسار مي كند كه ممكن است براي من
توضيح بدهيد كه چرا خودتان آب كشي مي كنيد ؟ شايد مردي نداريد ؟ مي گويد بله ، اتفاقا شوهر من در ركاب علي بن ابي طالب كشته شد . من هستم و چند تا يتيم . اين كلمه را كه مي شنود ، سرتاپايش آتش مي گيرد . نوشته اند آن شب وقتي برگشت و به خانه رفت ، تا صبح خوابش نبرد . صبح ، نان و گوشت و خرما و پول با خودش برمي دارد و با عجله مي رود و در خانه همان زن را مي زند . مي گويد كيستي ؟ مي فرمايد : من همان برادر مؤمن ديروز تو هستم . به سرعت گوشتها را كباب مي كند و به دست خودش در دهان يتيمها مي گذارد و يتيمها را روي زانو مي نشاند و [ آهسته ] به آنها مي گويد كه از تقصير علي كه از شما غافل مانده بگذريد . آنگاه تنور را آتش مي كند . وقتي سر تنور مي رود ، صورتش را به آتش نزديك مي كند ، حرارت آتش را احساس مي كند ، [ با خود مي گويد : ] علي ! حرارت آتش دنيا را بچش و آتش جهنم يادت بيايد ، تا ديگر از حال مردم غافل نماني . بدني كه بايد جور بكشد اينطور است ، بدني كه روحش روح همه مردم است ، اينطور است . باسمك العظيم الاعظم الاعز الاجل الاكرم يا الله . خدايا تو را قسم مي دهيم به حقيقت علي بن ابي طالب كه درد اسلام را در دل ما ايجاد كن .عاقبت امر همه ما را ختم به خير بفرما . درد محبت ، و معرفت و طاعت و عبادت خودت را در دلهاي ما قرار بده . احساس همدردي با خلق خودت را در ما ايجاد بفرما . ما را از پرتو نور ولايت علي ( ع ) بهره مند بفرما . ما را پيرو واقعي آن بزرگوار قرار بده . دلهاي ما را به نور ايمان ، منور بگردان . ما را با حقايق اسلام آشنا بفرما . و لا حول و لا قوش الا بالله العلي العظيم
درد خداجوئي در انسان
بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين ، باري الخلائق أجمعين ، والصلوش والسلام علي عبدالله ورسوله ، و حبيبه و صفيه ، و حافظ سره و مبلغ رسالاته ، سيدنا و نبينا و مولانا أبي القاسم محمد واله الطيبين الطاهرين المعصومين اعوذ بالله من الشيطان الرجيم " و استعينوا بالصبر و الصلوش و انها لكبيرش الا علي الخاشعين " ( 1 ) . انسان هميشه خودش براي خودش دروازه معنويت( 2 ) بوده است .مقصود از اين كه مي گوئيم انسان هميشه براي خودش دروازه معنويت بوده و از دروازه وجودش عالم معني را ديده و كشف كرده است ، اين است كه در [ نفس ] انسان چيزهائي وجود دارد كه حساب آنها با حساب عالم ماده جور در نمي آيد . نه تنها علماي " معرفةالنفس " و " معرفة الروح " قديم ، بلكه بسياري از علماي
1 سوره بقره ، آيه . 45
2.يعني دروازه اي كه انسان از آنجا وارد عالم معنويت مي شود و يالااقل معنويت را [ درك مي كند ] .