لزوم همراه بودن گرايشهاي بروني و دروني
ما هنوز در منزل اول از بحث خودمان هستيم . امشب ، شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان و شب اول از دهه آخر اين ماه است . وقتي دهه آخر ماه مبارك رمضان مي رسيد ، پيغمبر اكرم دستور مي داد رختخوابش را به طور كلي ببندند و فقط در ماه شوال باز كنند ، يعني پيغمبر در اين دهه هيچ شبي نمي خوابيد . اين شبها ، شب عبادتاست ، شب خلوت و مناجات است . اين مطلب را به حكم مطلبي كه در جلسات پيش عرض كردم ، مي گويم كه گاهي بعضي ارزشها ارزش ديگر را از بين مي برند . درگذشته ، جامعه اسلامي گرايشي به ارزش عبادت پيدا كرده بود و مي خواست ارزشهاي ديگر را از بين ببرد و من احساس مي كنم كه باز يك موج افراطي ديگري در حال تكون است ، يعني عده اي مي خواهند به گرايشهاي اجتماعي اسلام توجه كنند ولي گرايشهاي خدائي اسلام را فراموش كنند ، يعني انحراف و اشتباهي ديگر . آن عرب الاغي داشت ، مي خواست سوار شود ، آنقدر دورخيز كرد كه وقتي به طرف الاغ پريد ، آن طرف الاغ افتاد و گفت : كالاول : " شد مثل اول " . اگر بنا شود از جاده معتدل اسلام خارج شويم ، چه فرق مي كند كه " عبادتگراي جامعه گريز " باشيم يا " جامعه گراي خداگريز " ؟ در منطق اسلام هيچ فرق نمي كند . ببينيد خداوند در آيه آخر سوره فتح - كه آياتي نظير اين در قرآن زياد است - چه مي فرمايد : " محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم " ( 1 ) صحابه و تربيت شدگان پيغمبر ، چگونه هستند ؟ در مقابل دشمنان حقيقت ، ( 2 ) ، شديد ، قوي ، باصلابت و محكم هستند ، مانند ديواري روئين كه از جا تكان نمي خورد : " ان الله
1 حال در تركيب اين آيه كه آيا مقصود ، حضرت رسول است با اصحاب ، يا فقط اصحاب ، مقصود هستند [ بحثي نمي كنيم ، چون ] در مدعاي ما عجالتا هيچ تأثيري ندارد .
2.براي دشمنان حق و حقيقت ، كلمه " كفار " را به كار مي برد ، يعني كساني كه مي خواهند چهره حقيقت را بپوشانند .