هنر كوش كه مي خوردن روز
دل چون آينه در زنگ ظلام اندازد
آن زمان وقت مي صبح فروغ است كه شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد( 1 )
دل چون آينه در زنگ ظلام اندازد
آن زمان وقت مي صبح فروغ است كه شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد( 1 )
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد( 1 )
مي خواهند آنان را وسيله اي براي گمراهي و انحراف جوانان قرار دهند . وقتي جوانان ببينند يك شخصيت خيلي بزرگ و شاعر هنرمند عالي كارش شرابخواري و هرزگي بوده ، مي گويند بنابراين ما هم برويم مثل حافظ بشويم ، از او كه بهتر نيستيم ، در صورتي كه اشعار حافظ ، همه ، عرفان و معني است و تمام شعرهايش به صورت رمز است تا ريخ اينطور بيان كرده كه اساسا يك مرد عالم بوده نه شاعر ، و تا دويست سال بعد [ از وفاتش ] عالمي شمرده مي شد كه گاهي هم شعر مي گفته است . بعد از دويست سال جنبه هاي علمي او " مغفول عنه " و فراموش شد و به صورت يك شاعر ، معروف شد . عالمي بود كه كارش تفسير قرآن هم بود و اصلا مفسر قرآن بود و معمولا كتاب " كشاف " زمخشري را تدريس مي كرد . مردي بود عارف و مفسر و عالم ، و اساسا در اين عوالمي [ كه برخي مي گويند ] نبوده است ، ولي زبان شعرش ، زبان رمز است .
1-استاد در حواشي خود بر " ديوان حافظ " در كنار اين شعر چنين نوشته اند : " مقصود اين است كه روز ، وقت خلوت و حالات خاص نيست : ان لك في النهار سبحا طويلا ، شب است كه وقت خلوت و انس و فيض است :" ان ناشئة الليل هي اشد وطأ و اقوم قيلا (*) و من الليل فتهجد به
نافلة لك عسي ان يبعثك ربك مقاما محمودا . بنابراين ، اين دو بيت در رديف ابياتي است كه از ذكر و ورد و مناجات و خلوت سحر ، ياد كرده است " . سپس استاد محل ابيات ديگر حافظ در اين زمينه را مشخص كرده اند .