90 ستاره شناس
" اميرالمؤمنين علي - عليه السلام - و سپاهيانش ، سوار بر اسبها ، آهنگ حركت به سوي نهروان داشتند . ناگهان يكي از سران اصحاب رسيد و مردي را همراه خود آورد و گفت : يا اميرالمؤمنين اين مرد " ستاره شناس " است و مطلبي دارد مي خواهد به عرض شما برساند " . ستاره شناس : " يا اميرالمؤمنين در اين ساعت حركت نكنيد ، اندكي تأمل كنيد ، بگذاريد اقلا دو سه ساعت از روز بگذرد ، آنگاه حركت كنيد " . " چرا ؟ " چون اوضاع كواكب دلالت مي كند كه هر كه در اين ساعت حركت كند از دشمن شكست ماده ؟ " - " اگر بنشينم حساب بكنم مي توانم " . - " دروغ مي گويي ، نمي تواني ، قرآن مي گويد : هيچكس جز خدا از نهان آگاه نيست . آن خداست كه مي داند چه در رحم آفريده است " . ( محمد رسول خدا ، چنين ادعايي كه تو مي كني نكرد . آيا تو ادعا داري كه بر همه جريانهاي عالم آگاهي و مي فهمي در چه ساعت خير و در چه ساعت شر مي رسد . پس اگر كسي به تو با اين علم كامل و اطلاع جامع اعتماد كند به خدا نيازي ندارد ) . بعد به مردم خطاب فرمود : " مبادا دنبال اين چيزها برويد ، اينها منجر به كهانت و ادعاي غيبگوئي مي شود . كاهن هم رديف ساحر است و ساحر هم رديف كافر كافر در آتش است " .آنگاه رو به آسمان كرد و چند جمله دعا مبني بر توكل و اعتماد به خداي متعال خواند . سپس رو كرد به ستاره شناس و فرمود : " ما مخصوصا بر خلاف دستور تو عمل مي كنيم و بدون درنگ همين الان حركت مي كنيم " . فورا فرمان حركت داد و به طرف دشمن پيش رفت . در كمتر جهادي به قدر آن جهاد ، پيروزي و موفقيت نصيب علي عليه السلام شده بوده ( 1 ) .1. نهج البلاغه ، خطبه 77 - وسائل ، جلد 2 ، صفحه . 181