دعاي مستجاب - داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دعاي مستجاب

خدايا مرا به خاندانم برنگردان ! اين جمله اي بود كه هند ، زن عمروبن الجموح ، پس از آنكه شوهرش مسلح شد و براي شركت در جنگ احد راه افتاد ، از زبان شوهرش شنيد . اين اولين بار بود كه عمروبن الجموح با مسلمانان در جهاد شركت مي كرد . تا آن وقت شركت نكرده بود ، زيرا پايش لنگ بود و اتفاقا به شدت مي لنگيد . و مطابق حكم صريح قرآن مجيد ، بر آدم كور و آدم لنگ و آدم بيمار جهاد واجب نيست ( 1 ) . او هر چند خود شخصا در جهاد شركت نمي كرد ، اما چهار شير پسر داشت كه

1. " ليس علي الاعمي حرج ، و لا علي الا عرج حرج ، و لا علي المريض " سوره فتح آيه . 18

/ 72