109 فرار از بستر - داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

109 فرار از بستر

پيغمبر اكرم ، پنجاه و پنج سال از عمرش مي گذشت كه ، با دختري به نام عايشه ازدواج كرد . ازدواج اول پيغمبر با خديجه بود كه قبل از او دو شوهر كرده بود ، و بعلاوه پانزده سال از خودش بزرگتر بود
. ازدواج با خديجه در سن بيست و پنج سالگي پيغمبر و چهل سالگي خديجه صورت گرفت ، و خديجه بيست و پنج سال به عنوان زن منحصر بفرد پيغمبر در خانه پيغمبر بود ، و فرزنداني آورد و در شصت و پنج سالگي وفات كرد . پس از خديجه پيغمبر با يك بيوه ديگر به نام سوده ازدواج كرد . بعد از او با عايشه كه دختر خانه بود و قبلا شوهر نكرده بود و مستقيما از خانه پدر به خانه پيغمبر مي آمد ازدواج كرد .

پس از عايشه نيز ، با آنكه پيغمبر زنان متعدد گرفت ، هيچكدام دختر خانه نبودند ، همه بيوه و غالبا سالخورده واحيانا صاحب فرزندان برومندي بودند . عايشه همواره در ميان زنان پيغمبر به خود مي باليد ، و مي گفت : " من تنها زني هستم كه با غير پيغمبر آميزش نكرده ام . او به زيبايي خود نيز مي باليد و اين دو جهت او را مغرور كرده بود و احيانا پيغمبر را ناراحت مي كرد " . عايشه پيش خود انتظار داشت با بودن او پيغمبر به زن ديگر التفات نكند زيرا طبيعي است براي يك مرد با داشتن زني جوان و زيبا ، به سر بردن با زناني سالخورده و بي بهره از زيبايي جز تحمل محروميت و ناكامي چيز ديگر نيست ، خصوصا اگر مانند پيغمبر بخواهد رعايت حق و نوبت همه را در كمال دقت و عدالت بنمايد . اما پيغمبر كه ازدواجهاي متعددش بر مبناي مصالح اجتماعي و سياسي آن روز اسلام بود ، نه بر مباني ديگر ، به اين جهات التفاتي نمي كرد ، و از آن تاريخ تا آخر عمر - كه مجموعا در حدود ده سال بود - زنان متعددي از ميان زنان بي سرپرست ، كه شوهرهاشان كشته شده بودند ، يا به علت ديگر بي سرپرست شده بودند ، به همسري انتخاب كرد . موضوع ديگري كه احيانا سبب ناراحتي عايشه مي شد ، اين بود كه پيغمبر هيچ وقت تمام شب را در بستر نمي ماند ، يك سوم شب و گاهي نيمي از شب و گاهي بيشتر از آن را در خارج از بستر به حال عبادت و تلاوت قرآن و استغفار به سر مي برد ( 1 ) . شبي نوبت عايشه بود ، پيغمبر همينكه خواست بخوابد جامه و كفشهاي خود را در پايين پاي خود نهاد ، سپس به بستر رفت . پس از مكثي به خيال اينكه عايشه خوابيده است ، آهسته حركت كرد و كفشهاي خويش را پوشيد و در را باز كرد

/ 72