داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جلو روي هشام ، روي فرش ، از پاي خود در آورد . وقتي هم كه سلام كرد بر خلاف معمول كه هر كس سلام مي كرد مي گفت : السلام عليك يا اميرالمؤمنين ، طاووس به السلام عليك قناعت كرد و جمله يا اميرالمؤمنين را به زبان نياورد . بعلاوه فورا در مقابل هشام نشست و منتظر اجازه نشستن نشد ، و حال آنكه معمولا در حضور خليفه مي ايستادند تا اينكه خود مقام خلافت اجازه نشستن بدهد . از همه بالاتر اينكه طاووس ، به عنوان احوالپرسي گفت : " هشام ! حالت چطور است ؟ " رفتار و كردار طاووس ، هشام را سخت خشمناك ساخت ، رو كرد به او و گفت : - " اين چه كاري است كه تو در حضور من كردي ؟ " - " چه كردم ؟ " - " چه كرده اي ؟ ! چرا كفشهايت را در حضور من در آوردي ؟ چرا مرا به عنوان امير المؤمنين خطاب نكردي ؟ چرا بدون اجازه من در حضور من نشستي ؟ چرا اين گونه توهين آميز از من احوالپرسي كردي ؟ " - " اما اينكه كفشها را در حضور تو در آوردم ، براي اين بود كه من روزي پنج بار در حضور خداوند عزت در مي آورم و او از اين جهت بر من خشم نمي گيرد " . اما اينكه تو را به عنوان امير همه مؤمنان نخواندم ، چون واقعا تو امير همه مؤمنان نيستي ، بسياري از اهل ايمان از امارت و حكومت تو ناراضيند .

اما اينكه تو را به نام خودت خواندم زيرا خداوند پيغمبران خود را به نام مي خواند و در قرآن از آنها به يا داوود و يا يحيي و يا عيسي ياد مي كند . و اين كار ، توهيني به مقام انبياء تلقي نمي شود ، بر عكس ، خداوند ابولهب را با كنيه - نه به نام - ياد كرده است . و اما اينكه گفتي چرا در حضور تو پيش از اجازه نشستم ، براي اينكه از اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب ( ع ) شنيدم كه فرمود : " اگر مي خواهي مردي از اهل آتش را ببيني ، نظر كن به كسي كه خودش نشسته است و مردم در اطراف او ايستاده اند .

سخن طاووس كه به اينجا رسيد ، هشام گفت : - " اي طاووس ! مرا موعظه كن " طاووس گفت : - " از اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب شنيدم كه در جهنم مارها و عقربهايي است بس بزرگ ، آن مار و عقربها مأمور گزيدن اميري هستند كه با مردم به عدالت رفتار نمي كند " . طاووس اين را گفت و از جا حركت و به سرعت بيرون رفت ( 1 ) .

1. سفينه البحار ، ماده " طاووس " .

/ 72