91 گره گشايي - داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

91 گره گشايي

صفوان در محضر امام صادق ( ع ) نشسته بود . ناگهان ، مردي از اهل مكه وارد مجلس شد و گرفتاريي كه برايش پيش آمده بود شرح داد . معلوم شد موضوع كرايه اي در كار است و كار به اشكال و بن بست كشيده است .

امام به صفوان دستور داد : " فورا حركت كن و برادر ايماني خودت را در كارش مدد كن " . صفوان حركت كرد و رفت و پس از توفيق در اصلاح كار و حل اشكال مراجعت كرد . امام سؤال كرد : " چطور شد ؟ " - " خداوند اصلاح كرد " . - " بدان كه همين كار به ظاهر كوچك كه حاجتي از كسي بر آوردي و وقت كمي از تو گرفت ، از هفت شوط طواف دور كعبه محبوبتر و فاضلتر است " . بعد امام صادق ، به گفته خود چنين ادامه داد : " مردي گرفتاري داشت و آمد حضور امام حسن ( ع ) و از آن حضرت استمداد كرد . امام حسن بلافاصله كفشها را پوشيده و راه افتاد . در بين راه به حسين بن علي ( ع ) رسيدند در حالي كه مشغول نماز بود . امام حسن به آن مرد گفت : " تو چطور از حسين غفلت كردي و پيش او نرفتي " گفت : " من اول خواستم پيش او بروم و از او در كارم كمك بخواهم ، ولي چون گفتند ايشان اعتكاف كرده اند و معذورند ، خدمتشان نرفتم " . امام حسن فرمود : " اما اگر توفيق بر آوردن حاجت تو برايش دست داده بود ، از يك ماه اعتكاف برايش بهتر بود " ( 1 ) .

1. كافي ، جلد 2 ، باب السعي في حاجه المؤمن ، صفحه . 198

/ 72