96 شتر دواني - داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

96 شتر دواني

مسلمانان به مسابقات اسب دواني و شتر دواني و تيراندازي و امثال اينها خيلي علاقه نشان مي دادند ، زيرا اسلام تمرين كارهايي را كه دانستن و مهارت در آنها براي سربازان ضرورت دارد سنت كرده است .

بعلاوه خود رسول اكرم كه رهبر جامعه اسلامي بود ، عملا در اينگونه مسابقات شركت مي كرد . و اين بهترين تشويق مسلمانان خصوصا جوانان براي ياد گرفتن فنون سربازي بود . تا وقتي كه اين سنت معمول بود و پيشوايان اسلام عملا مسلمانان را در اين امور تشويق مي كردند ، روح شهامت و شجاعت و سربازي در جامعه اسلام محفوظ بود . رسول اكرم گاهي اسب و گاهي شتر سوار مي شد و شخصا با مسابقه دهندگان مسابقه مي داد . رسول اكرم شتري داشت كه به دوندگي معروف بود ، با هر شتري كه مسابقه داده بود برنده شده بود . كم كم اين فكر در برخي ساده لوحان پيدا شد كه شايد اين شتر ، از آن جهت كه به رسول اكرم تعلق دارد از همه جلو مي زند .

بنابراين ممكن نيست در دنيا شتري پيدا شود كه با اين شتر برابري كند . تا آنكه روزي يك اعرابي باديه نشين با شترش به مدينه آمد ، و مدعي شد حاضرم با شتر پيغمبر مسابقه بدهم . اصحاب پيغمبر با اطمينان كامل براي تماشاي اين مسابقه جالب ، مخصوصا از آن جهت كه رسول اكرم شخصا متعهد سواري شتر خويش شد ، از شهر بيرون دويدند . رسول اكرم و اعرابي روانه شدند ، و از نقطه اي كه قرار بود مسابقه از آنجا شروع شود ، شتران را به طرف تماشاچيان به حركت در آوردند . هيجان عجيبي در تماشاچيان پيدا شده بود . اما بر خلاف انتظار مردم ، شتر اعرابي شتر پيغمبر را پشت سر گذاشت .

آن دسته از مسلمانان ، كه درباره شتر پيغمبر عقائد خاصي پيدا كرده بودند ، از اين پيشامد بسيار ناراحت شدند . خيلي خلاف انتظارشان بود . قيافه هاشان درهم شد رسول اكرم به آنها فرمود : " اينكه ناراحتي ندارد ، شتر من از همه شتران جلو مي افتاد ، به خود باليد و مغرور شد ، پيش خود ، گفت من بالا دست ندارم . اما سنت الهي است كه روي هر دستي دستي ديگر پيدا شود ، و پس از هر فرازي نشيبي برسد ، و هر غروري در هم شكسته شود " . به اين ترتيب رسول اكرم ، ضمن بيان حكمتي آموزنده ، آنها را به اشتباهشان واقف ساخت ( 1 ) .

1. وسائل ، جلد2 ، صفحه . 472

/ 72