98 مهمانان علي - داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

98 مهمانان علي

مردي با پسرش ، به عنوان مهمان ، بر علي - عليه السلام - وارد شدند . علي با اكرام و احترام بسيار آنها را در صدر مجلس نشانيد و خودش روبروي آنها نشست . موقع صرف غذا رسيد . غذا آوردند و صرف شد .

بعد از غذا ، قنبر غلام معروف علي ، حوله اي و طشتي و ابريقي براي دست شوئي آورد . علي آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست مهمان را بشويد . مهمان خود را عقب كشيد و گفت : " مگر چنين چيزي ممكن است كه من دستهايم را بگيرم و شما بشوئيد " . علي فرمود : برادر تو ، از سر تو است ، از تو جدا نيست ، مي خواهد عهده دار خدمت تو بشود ، در عوض خداوند به او پاداش خواهد داد ، چرا مي خواهي مانع كار ثوابي بشوي ؟ " باز هم آن مرد امتناع كرد . آخر علي او را قسم داد كه " من مي خواهم به شرف خدمت برادر مؤمن نائل گردم ، مانع كار من مشو " . مهمان با حالت شرمندگي حاضر شد .

علي فرمود : " خواهش مي كنم دست خود را درست و كامل بشويي ، همان طوري كه اگر قنبر مي خواست دستت را بشويد مي شستي ، خجالت و تعارف را كنار بگذار " . همينكه از شستن دست مهمان فارغ شد ، به پسر برومند خود محمد بن حنفيه گفت : " دست پسر را تو بشوي . من كه پدر تو هستم دست پدر را شستم و تو دست پسر را بشوي . اگر پدر اين پسر در اينجا نمي بود و تنها خود اين پسر مهمان ما بود من خودم دستش را مي شستم ، اما خداوند دوست دارد آنجا كه پدر و پسري هر دو حاضرند ، بين آنها در احترامات فرق گذاشته شود " . محمد به امر پدر برخاست و دست پسر مهمان را شست . امام عسكري وقتي كه اين داستان را نقل كرد ، فرمود : " شيعه حقيقي بايد اين طور باشد " ( 1 ) .

1.بحارالانوار ، جلد 9 ، چاپ تبريز ، صفحه . 598

/ 72