104 پيام سعد - داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

104 پيام سعد

ماجراي پر انقلاب و غم انگيز احد به پايان رسيد . مسلمانان با آنكه در آغاز كار با يك حمله سنگين و مبارزه جوانمردانه گروهي از دلاوران مشركين قريش را به خاك افكندند ، و آنان را وادار به فرار كردند ، اما در اثر غفلت و تخلف عده اي از سربازان طولي نكشيد كه اوضاع برگشت و مسلمانان غافلگير شدند و گروه زيادي كشته دادند . اگر مقاومت شخص رسول اكرم و عده معدودي نبود ، كار مسلمانان يكسره شده بود . اما آنها در آخر توانستند قواي خود را جمع و جور كنند و جلو شكست نهايي را بگيرند . چيزي كه بيشتر سبب شد مسلمانان روحيه خويش را ببازند ، شايعه دروغي بود مبني بر كشته شدن رسول اكرم . اين شايعه روحيه مسلمانان را ضعيف كرد ، و بر عكس به مشركين قريش جرئت و نيرو بخشيد . ولي قريش همينكه فهميدند اين شايعه دروغ است و رسول اكرم زنده است ، همان مقدار پيروزي را مغتنم شمرده به سوي مكه حركت كردند . مسلمانان گروهي كشته شدند و گروهي مجروح روي زمين افتاده بودند و گروه زيادي دهشتزده پراكنده شده بودند . جمعيت اندكي نيز در كنار رسول اكرم باقي مانده بود .

آنها كه مجروح روي زمين افتاده بودند ، و هم آنان كه پراكنده شده فرار كرده بودند ، هيچ نمي دانستند عاقبت كار به كجا كشيده و آيا رسول اكرم شخصا زنده است يا مرده ؟ در اين ميان مردي از مسلمانان فراري ، از كنار يكي از مجروحين ، به نام سعد بن ربيع - كه دوازده زخم كاري برداشته بود - عبور كرد و به او گفت : " از قراري كه شنيده ام پيغمبر كشته شده است ! " سعد گفت : " اما خداي محمد زنده است و هرگز نمي - حيات در او بود . به او گفت : " پيغمبر مرا فرستاده خبر تو را برايش ببرم كه زنده اي يا مرده ؟ " سعد گفت : " سلام مرا به پيغمبر برسان و بگو ، سعد از مردگان است ، زيرا چند لحظه اي بيشتر از زندگي او باقي نمانده است ، و بگو سعد گفت : خداوند به تو بهترين پاداشها كه سزاوار يك پيغمبر است بدهد آنگاه گفت اين پيام را هم از طرف من به انصار و ياران پيغمبر ابلاغ كن ، بگو سعد مي گويد : " عذري نزد خدا نخواهيد داشت اگر به پيغمبر شما آسيبي برسد و شما جان در بدن داشته باشيد " . هنوز مرد انصاري از كنار سعد بن ربيع دور نشده بود كه سعد جان به جان آفرين تسليم كرد ( 1 ) .

1. شرح ابي الحديد ، جلد 3 ، چاپ بيروت ، صفحه 574 و سيره ابن هشام ، جلد 2 ، صفحه . 94

/ 72