در فضيلت شرم و حيا
اكنون بيائيد در زندگانى عثمان تامل و جستجو كنيم شايد چيزى بيابيم كه ثابت نمايد او شرم و حيائى داشته است. نگاهى به كارهاى او كه ذكر كرديم و حرفهايش و گفتگو و ترك وظائفى كه از او سر زد، روشن ميسازد كه نشانه اى از شرم و حيا در آنها نيست. و اگر ذره اى شرم و حيا در او بود چنان كارها از او سر نميزد و آن حرفها را به زبان نمى آورد و در انجام آن وظائف كوتاهى نمى نمود. او شرم و حيا نداشته است تا چه رسد به اينكه با حياترين فرد بشر يا پر شرم ترين فرد امت اسلامى باشد يا فرشتگان از او شرم داشته باشندبار ديگر اين كارها و حرفهايش را به ياد آوريم و از نظر بگذرانيم تا وجود حيا و مقدارشرمش را به درستى دريابيم:
به مولاى ما امير المومنين على عليه السلام ميگويد: بخدا قسم تو در نظر
من برتر از مروان نيستى. آيا عثمان وقتى اين حرف را ميزد نميدانست خدا در قرآن مجيد على را " خود پيامبر اكرم " شمرده و به صراحت از هر آلايش برى و پيراسته دانسته است، و نميدانست كه " مروان بن حكم " تبعيدى يى فرزند تبعيدى است و قورباغه اى قورباغه زاده و ملعونى پسر ملعون؟
وقتى نامه اش را حاوى فرمان قتل محمدبن ابى بكر و دوستانش و شكنجه و آزارآنان را به او ارائه ميدهند و باز خواستش ميكنند، پس از انكار اين كه نامه را نوشته و آن پيك دولتى را فرستاده باشد امام پاك و سرور خاندان پيامبر "ص" را متهم به نوشتن و جعل آن نامه ميكند و به او ميگويد: تو را متهم به اين كار ميكنم و منشى ام مروان را
به امام على بن ابيطالب عليه السلام ميگويد: هيچ گردنكش قانونشكنى نيست كه تو را نرده بان و وسيله و ياور خويش نساخته و پشت و پناه خود نگردانيده باشد
چون امام درباره عمار ياسر با او سخن ميگويد واز تبعيد وى بر حذر ميدارد به او ميگويد: تو بيش از او مستحق تبعيدى
مروان بن حكم و ديگر دربايانش را كه از قماش مروان بودند در كار ابوذر - آن صحابى عظيم الشان - طرف مشورت قرار داده و ميگويد: درباره اين پيرمرد دروغساز نظر بدهيد كه بزنمش يا زندانيش كنم يا بكشمش؟ در حالى كه در گوش خودش و همه اصحاب اين سخن پيامبر گرامى طنين انداز است: نه آسمان بر راستگوتر و صريح تر از ابوذر سايه افكند و نه زمين چون او به برگرفته است. و ديگر فرمايشات تمجيد آميز و آفرينهايش بر ابوذر.
به عمار ياسر - وقتى ميگويد: خدا ابوذر را بيامرزد كه از دست ما نجات يافت - ميگويد: اى... خيال كردى از تبعيد او پشيمان شده ام؟ و دستورميدهد او را
با خشونت بيرون كنند. ميدانيم عمار ياسر كيست و مقام و منزلتش چيست و چنانكه نوشتيم ميانه دو ديده پيامبر "ص" است و پاكيزه پيراسته، و بفرموده پيامبر "ص" از سر تا قدمش آكنده از ايمان است و ايمان با گوشت و خونش آميخته است و با حق "يا اسلام" ميچرخد و حق "يا اسلام" هر جا بگردد وى به همانجا ميگردد. و ميدانيم كه در قران مجيد از او به نيكى ياد شده است.