در فضيلت شرم و حيا - ترجمه الغدیر جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 18

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در فضيلت شرم و حيا

اكنون بيائيد در زندگانى عثمان تامل و جستجو كنيم شايد چيزى بيابيم كه ثابت نمايد او شرم و حيائى داشته است. نگاهى به كارهاى او كه ذكر كرديم و حرفهايش و گفتگو و ترك وظائفى كه از او سر زد، روشن ميسازد كه نشانه اى از شرم و حيا در آنها نيست. و اگر ذره اى شرم و حيا در او بود چنان كارها از او سر نميزد و آن حرفها را به زبان نمى آورد و در انجام آن وظائف كوتاهى نمى نمود. او شرم و حيا نداشته است تا چه رسد به اينكه با حياترين فرد بشر يا پر شرم ترين فرد امت اسلامى باشد يا فرشتگان از او شرم داشته باشند

بار ديگر اين كارها و حرفهايش را به ياد آوريم و از نظر بگذرانيم تا وجود حيا و مقدارشرمش را به درستى دريابيم:

به مولاى ما امير المومنين على عليه السلام ميگويد: بخدا قسم تو در نظر




من برتر از مروان نيستى. آيا عثمان وقتى اين حرف را ميزد نميدانست خدا در قرآن مجيد على را " خود پيامبر اكرم " شمرده و به صراحت از هر آلايش برى و پيراسته دانسته است، و نميدانست كه " مروان بن حكم " تبعيدى يى فرزند تبعيدى است و قورباغه اى قورباغه زاده و ملعونى پسر ملعون؟

وقتى نامه اش را حاوى فرمان قتل محمدبن ابى بكر و دوستانش و شكنجه و آزارآنان را به او ارائه ميدهند و باز خواستش ميكنند، پس از انكار اين كه نامه را نوشته و آن پيك دولتى را فرستاده باشد امام پاك و سرور خاندان پيامبر "ص" را متهم به نوشتن و جعل آن نامه ميكند و به او ميگويد: تو را متهم به اين كار ميكنم و منشى ام مروان را

به امام على بن ابيطالب عليه السلام ميگويد: هيچ گردنكش قانونشكنى نيست كه تو را نرده بان و وسيله و ياور خويش نساخته و پشت و پناه خود نگردانيده باشد

چون امام درباره عمار ياسر با او سخن ميگويد واز تبعيد وى بر حذر ميدارد به او ميگويد: تو بيش از او مستحق تبعيدى

مروان بن حكم و ديگر دربايانش را كه از قماش مروان بودند در كار ابوذر

- آن صحابى عظيم الشان

- طرف مشورت قرار داده و ميگويد: درباره اين پيرمرد دروغساز نظر بدهيد كه بزنمش يا زندانيش كنم يا بكشمش؟ در حالى كه در گوش خودش و همه اصحاب اين سخن پيامبر گرامى طنين انداز است: نه آسمان بر راستگوتر و صريح تر از ابوذر سايه افكند و نه زمين چون او به برگرفته است. و ديگر فرمايشات تمجيد آميز و آفرينهايش بر ابوذر.

به عمار ياسر

- وقتى ميگويد: خدا ابوذر را بيامرزد كه از دست ما نجات يافت

- ميگويد: اى... خيال كردى از تبعيد او پشيمان شده ام؟ و دستورميدهد او را
با خشونت بيرون كنند. ميدانيم عمار ياسر كيست و مقام و منزلتش چيست و چنانكه نوشتيم ميانه دو ديده پيامبر "ص" است و پاكيزه پيراسته، و بفرموده پيامبر "ص" از سر تا قدمش آكنده از ايمان است و ايمان با گوشت و خونش آميخته است و با حق "يا اسلام" ميچرخد و حق "يا اسلام" هر جا بگردد وى به همانجا ميگردد. و ميدانيم كه در قران مجيد از او به نيكى ياد شده است.

/ 167