نگاهى به نامه هاى عثمان - ترجمه الغدیر جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 18

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهى به نامه هاى عثمان

اين نامه هاچيزهائى در بر دارد كه براى برانگيختن عواطف مسلمانان و عكس العمل آنان عليه نويسنده اش كفايت ميكند، و اگر كسى هيچ سوء سابقه اى نداشته و فقط همين چيزها را نوشته باشد مسلمانان عليه او خواهند شوريد و تا او را به كيفر مناسب و مسلم نرسانند از پا نخواهند نشست. از نوشته هايش يكى اين حرف است درباره مهاجران و انصار

- كه مردم مدينه را تشكيل ميدادند: "

مردم مدينه كافر گشته اند و سر از فرمانم پيچيده و پيمان بيعت را گسسته اند. "

و اين حرفش درباره ايشان:

" آنها قبائل مشرك و جنگجوئى را ميمانند كه در جنگ معروف احزاب به ما يورش آوردند يا آنها را كه در احد به ما حمله ور گشتند. "

مقصودش مهاجران و انصار است اصحاب پيامبر اكرم "ص" كه همه اهل سنت متفقند بر اين كه آنان اشخاصى عادل و راسترو بوده اند، و چندان در اين نظر اصرار ورزيده و فرارفته اند كه بيش از آن امكان ندارد،و تا امروز به هر سخنى كه از اصحاب پيامبر "ص" رسيده باشد استناد و استشهاد و استدلال ميكنند و هر سخن وعمل ايشان را در مسائل و احكام دينى حجت ميشمارند و در آن طراز و پايه ميدانند كه سنت
پيامبر خدا "ص" هست. اين اعتماد و اتكا از آنجهت است كه به ايمان ايشان باور داشته و از عدالت و راستروى آنان كاملا مطمئن هستند و معتقدند كه هر قدمى برداشته اند در پرتو هدايتى بوده است كه از روش مسلم پيامبر گرامى تابيده است و درست در همان راه پيامبر "ص" رفته اند و هر چه انجام داده اند باستناد گفتار و كردار آن حضرت بوده است. حال آيا براى كسى كه چنين ايمان و عقيده اى درباره اصحاب پيامبر "ص" دارد ناگوارتر و گران تر از اين چيزى هست كه به آنان چنين دشنامى بدهند و چنين تهمتى بزنند و بگويند آنان مثل قبائل مشرك و جنگجوئى هستند كه به اسلام و پيامبرش حمله آوردند، و آنان كافر گشته اند؟ آيا چيزى هست كه بيش از اين حرمت وشكوه آنان را بيالايد و براى ايشان اهانت آورتر از اين باشد؟ كسانى كه چنين عقيده اى درباره اصحاب پيامبر "ص" دارند اگر از اين حرفها و ناسزاهاى عثمان بخشم نيايند و بر او نياشوبند بايد گفت عاطفه و احساس دينى ندارند و از حماسه اسلامى بى بهره اند و ذره اى شهامت اصولى و غيرت و حس دفاع از حق و حقيقت در وجودشان نيست و از خيلى ارزندگى ها وارزنده ها تهيدست و بى نصيبند. بهمين سبب بود كه اصحاب پيامبر "ص"وقتى از اين نامه ها عثمان اطلاع يافتند بر مخالفت و ضديت خويش افزودند و عرصه را بر او تنگ ساختند.

وانگهى در نامه اش شكايت از اين دارد كه مهاجران و انصار

- كه همان مردم مدينه اند

- سر از فرمانش پيچيده اند. در حاليكه ميدانيم مسلمانان فقط موظفند گذشته از خدا و پيامبر، از امامى فرمان برند كه به قرآن و سنت رفتار ميكند. و كسانى كه بر عثمان شوريده و همداستان شده بودند و همه اصحاب اتفاق نظر داشتند در اين كه عثمان مطابق قرآن و سنت عمل نميكند و از آنها منحرف گشته است. در اينصورت موظف به چه فرمانبردارى يى بوده اند؟ و شكايت از كدام نافرمانبردارى دارد.

همچنين دم از نقض بيعتشان ميزند. در حاليكه بيعت پيمانى دو جانبه است و هر جانب بموجب آن تعهداتى دارد كه اگر از ايفاى آن خوددارى نمايد نميتواند از طرف ديگر تقاضاى ايفاى تعهداتش را كند. اما وقتى عثمان تعهداتش را زير پا گذاشته و از
عمل بموجب قرآن و سنت و روش دو خليفه پيشين سرباز زده و منحرف گشته و با اين كار عملا پيمان بيعتش را گسسته است چگونه از مسلمانان ميخواهد پيمان بيعتش را حرمت داشته و به تعهد خويش دائر بر فرمانبردارى از او پايبند بمانند؟ همه مخالفت و كوششهاى مسلمانان و اصحاب اين بوده كه چرا او از قرآن و سنت منحرف گشته و آنهارا در عمل زير پا نهاده يعنى نقض بيعت كرده است. آنوقت عثمان پس از اينهمه سر و صدا وفعاليت وسيع سرتاسرى كشور دم از اين ميزند كه مسلمانان و نه او نقض بيعت كرده اند.

/ 167