نگاه ديگري به روايات حياء عثمان
دگر باربه روايت شرم و حياى عثمان برگرديم وآنرا از ديگر لحاظ مطالعه كنيم. سازنده آن مفتون عثمان بوده و فقط يك چيز را منظور داشته و آن بزرگ كردن عثمان و فضيلت ساختن براى او بوده است و هيچ نينديشيده كه با اثبات چنين فضيلتى براى عثمان همان فضيلت را از پيامبر اكرم "ص" سلب مينمايد، يا انديشيده، و در اين كار تعمد داشته است به پيامبر اكرم نسبت داده كه رانهاى خويش را در برابر اصحابش عرياننموده و اعتنائى به حضورشان نكرده تا وقتى كسى سر رسيده كه فرشتگان از او در شرمند، آنگاه رانهاى خويش را پوشانده است.
ميگوئيم: اولا - اين كار را مردان بزرگ و عاليمقام هيچ ملتى مرتكب نميشوند، و فقط افراد طبقات بى فرهنگ مثل اعراب بيابان گرد ممكن است دست به آن بزنند. پيامبرى كه در وقار و متانتش طعنه به كوهساران ميزند و در معرفت دريائى بيكران است و در حيا چنان كه ابو سعيد خدرى ميگويد: " از دوشيزه در حجاب شرمگين تر است و چون چيزى را ناخوشايند داشت در چهره اش مى خوانديم "، و خدا چنان ادب و اخلاقش آموخته كه هيچ ناپسندى در وى يافت نشده و چندان تهذيبش كرده كه خلق و خويش بدان عظمت رسيده كه در حقش فرمايد: " براستى تو داراى خلق و خوى عظيمى هستى "، هيچ مومن فهميده اى كه او را شناخته و به عظمتش پى برده باشد جرات و جسارت اين را ندارد كه چنين نسبتى - كه در روايت جعلى و دروغين آمده - به وى بدهد.
ثانيا - شريعتى كه حضرتش آورده و مكتب اخلاقى اش ران را " عورت " و از محلهاى پنهانى كردنى بدن شمرده و دستور پوشاندش را داده است.
1 - احمد حنبل پيشواى حنبليان در " مسند " خويش روايتى از قول محمد بن جحش - خويشاوند پيامبر "ص" - ثبت كرده كه " پيامبر "ص" از كنار معمركه در كنار مسجد سر پا نشسته و قسمتى از رانش ديده ميشد بگذشت. به او گفت: رانت را بپوش معمر زيرا ران از محلهاى پوشيدنى بدن است. "