نسبت هاي ناروا به پيامبر اکرم در صحيحين - ترجمه الغدیر جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 18

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نسبت هاي ناروا به پيامبر اکرم در صحيحين

گرفتيم كه نهى از برهنه ساختن ران، نهى " تنزيهى " و براى پيراستگى باشد و آنرا واجب ننمايد، در اين هيچ شكى نيست كه پوشاندنش نوعى ادب و از اخلاق اسلامى است و لازمه متانت و سنگينى و موجب ابهت و شكوه. پيامبر گرامى بيش از هر كسى به ادبى كه خود آورده و آموخته پاى بند است. ابن رشد مينويسد: " من را ميگويم كه آنچه درباره ران از پيامبر عليه الصلواه والسلام روايت شده متعارض نيستند. معناى آنها اين است كه ران گرچه جزو عورت نبوده و پوشيدنش مثل آن دو قسمت پوشيدنى بدن واجب نيست ولى بلحاظ اخلاقى و ادب بايستى پوشاندش. بهمين روى در محافل و اجتماعات يا حضور شخصيتها و افراد بلند پايه و معظم نبايد نمودش. بدينشان همه آن احاديث قابل بكار بستن ميشود و اين كه همه احاديث بكار بسته شود بهتر از آن است كه به پاره اى عمل شود و به برخى كه با آن ديگران متعارض مينمايد اعتنا نگردد و رها شود. "

بهر حال، و در هر صورت، پيامبر عظيم الشان

- كه ازدوشيزه شرمگين تر است

- بالاتر از اين حرفها است كه ران خويش را در حضور عده اى برهنه بگذارد و اعتنائى به پوشاندنش ننمايد تا شير پاك خورده اى كه در دامن شرم و حيا پرورش يافته همان زاده خانواده اموى كه پر شرم ترين فرد امت است و كارهاى بيگانه ازاسلام و دور از شرم و حيايش به كشتنش داده سر به رسد و او را به خود آرد وبه حيا وادارد
تعجبى يا وحشتى از اين هم نكنيد كه چنين روايتى در دو كتاب " صحيح "

- يا احاديث راست

- آمده باشد

- زيرا چنانكه گفتيم اين دو كتاب صندوق حرفهاى سست و روايات نادرستند و آكنده از حرفهاى رسوا و ننگ آور كه روى تاليف و نگارش را سياه كرده و اعتبار حديثشناسى را آلوده اند. انشاء الله در آينده نزديك اين ادعا را با دلائل و براهين محكم ثابت خواهيم كرد. كاش نويسندگان اين دو كتاب به رسوائى ثبت همين روايت پوچ وبى اساس اكتفا كرده و پا از اين حد بيرون ننهاده بودند و فقط تهمت برهنه كردن ران را به پيامبر "ص" نقل مينمودند نه آنكه برهنگى او را سراپادر برابر مردم بخارى در " صحيح " خويش در فصل ساختمان كعبه، و مسلم در" صحيح " خود از قول جابر بن عبد الله مينويسند: " وقتى كعبه ساخته شد پيامبر "ص" و عباس سنگ مى بردند. عباس به پيامبر "ص" گفت: پيراهنت را روى دوشت بگذار تا سنگ تنت را نيازارد. او همين كار را كرد. ناگاه بروى زمين در غلتيد و چشمانش به آسمان خيره گشت. بعد برخاسته ميگفت: پيراهنم پيراهنم پيراهنش را بر تنش پوشاند. مسلم چنين نوشته است: رسولخدا "ص" با آنها براى كعبه سنگ مى برد و پيراهن بر تن داشت. عمويش عباس به او گفت: عمو جان اگر پيراهنت را درآورده روى دوشت زير سنگ بگذارى بهتر است. او پيراهنش را درآورده روى دوشش گذاشت. بعد به زمين افتاد بيهوش گشت. ميگويد: از آن روز به بعد ديگر برهنه ديده نشد."

ابن هشام ضمن داستانى از زندگانى پيامبر "ص" مينويسد: " رسول خدا "ص" در بيان آنچه از كودكى و دوره جاهليت زندگانيش بياد داشت گفت: با جوانكان قريش بودم كه سنگ براى بازيهاى كودكانه حمل ميكردند. همگى خودمان را لخت كرده و پيراهنمان را بيرون آورده بر دوش خويش گذاشته بوديم و رويش سنگ ميگذاشتيم. من با آنحال با آنها ميرفتم و مى آمدم كه ناگهان يكى لگدى به من زد كه چنان لگد دردناكى بعمرم نخورده ام و گفت:پيراهنت را بپوش. من پيراهنم را برداشته بر خود پيچاندم،
و شروع كردم به بردن سنگ و در ميان رفقايم فقط من بودم كه پيراهن بر تن داشتيم. "

حال اى مسلمانان بيائيد تا از اين دو نفر

- يعنى مولفان دو "صحيح "

- بپرسيم: آيا اين است پاداشى كه در ازاى كوششهاى بيدريغ و مجاهدات پيامبر ارجمندتان به او داده ايد؟ سزاى او چنين است؟ اينطور از جهاد اصلاحى و اخلاقى او سپاسگزارى مينمائيد؟ اين كارتان نوعى تكريم و تجليل او است؟ آيا براستى محمد "ص"

- چنانكه ابن اسحاق ميگويد در سن سى و پنجسالگى

- لخت و عريان و در حاليكه پيراهنش را درآورده بود و قسمتهاى ممنوعه و پوشيدنى بدنش را بيرون انداخته بود در ميان كارگران راه ميرفت؟ بفرض كه راويان بدخواه وجنايتكار براى غرض چنين روايتى ساخته و نقل كرده باشند، اين دو نفربه چه مجوز و با چه عقل و دينى آنرا صحيح شمرده و در " صحيح " خويش بعنوان يك حديث مسلم و ثابت شده ثبت كرده اند؟ آيا پنداشته اند اين كار زشت و رسوا از مصاديق آن حديث صحيح وثابتى است كه خود ثبت كرده اند باين مضمون كه حضرتش پرشرم تر از دوشيزه بوده است؟ آيا دوشيزه اى ديده اى كه چنين سبكسرى و رسوائى را بر خويشتن روا شمرده باشد؟ پناه بر خدا يا مگرانجام دهنده اين كار را كسى جز پيامبر اسلام پنداشته ايد، غير از كسى كه " جرهد " و " معمر " را از برهنه نمودن را نشان بر حذر داشت و متذكر شد كه آن جزو قسمت ممنوعه و پوشيدنى بدن است؟ يا مى پنداريد روزى از برهنه ساختن آن نهى مى نمايدو ديگر روز خود ران خويش را و بالاتراز آن را برهنه ميسازد؟ آيا به آسانى ميتوان ادعا كرد كه ران جزو " عورت " و قسمت پوشيدنى بدن است ولى بالاتر از آن جزو " عورت " و قسمت پوشيدنى و ممنوعه بدن نيست؟

/ 167