عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل
بیشترلیست موضوعات شعراء غدير در قرن حسن آل ابى عبدالكريم شعراء غدير در قرن تاليفات مهم او عزالدين عاملى مشايخ شيخ حسين بن عبدالصمد و راويان از او آثار و مآثر او ولادت و وفات شاعر شعراء غدير در قرن ابن ابى شافين زين الدين حميدى بهاء المله و الدين بهاء المله و الدين استادان و مشايخ او شاگردان شيخ تاليفات مهم شيخ بهائى شروح و تعليقات بر آثار شيخ بهائي لغزش و خطايى كه بخشودنى نيست الحرفوشى العاملى ابن ابى الحسن عاملى شيخ حسين كركى قاضى شرف الدين سيد ابو على انسى سيد شهاب موسوى سيد على خان مشعشعى سيد ضياء الدين يمنى ملا محمد طاهر قمى قاضى جمال الدين مكى ابو محمد بن شيخ صنعان شعراء غدير در قرن شيخ احمد بلادى شمس الادب يمنى شخصيت شاعر سيد على خان مدنى سخن شاعر مورد ترجمه در نسب و تبار خويش شيخ عبدالرضا مقرى كاظمى علم الهدى محمد فرزند ملا محسن فيض شيخ على عاملى مولى مسيحاى فسوى ابن بشاره غروى شيخ ابراهيم بلادى شيخ ابو محمد شويكى سيد حسين رضوى سيد بدر الدين خاتمه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
اين عشق و دلباختگى، سرا پاى وجودم را تسخير كرد. لكن پس از تسخير مشكلات و دشوارى هائى كه بايد از آن بيمناك بود، روى آورد، تا چندانكه ملامتگران و عيبجويانم، اين آتش عشق را كه در من ديدند، رقت آورده و پوزش خواهى آغازيدند آرى، آنكه تير مژگان و نگاه دوستان خورده، ديگر شفا و بهبودى از او چشم مدار، و صبر و قرار در او نخواهد بود. ترا آرام و تسكين باد، كه تو اول كسى نيستى كه عشق، او را تسخير كرده و پاسخ قبول شنيده است. و نيز اول عاشق بيقرارى نيستى، كه نفس خود را زير پا گذاشته، و بيقرار گشته اى، با اين دل مشتاق، سازش و رفق داشته باش، چرا محكوم شوقمندى است و جفاى دوست در او كارگر شده. پس بيا از حديث عشق سخن بگو، و در سراى آن كسى را بزن، كه در بزرگوارى بى همتا است. روى به مدح كسى بيار، كه در بزرگواريها و كرامات، يگانه است، و بمدارج بزرگ و قله افتخار نائل گرديده است، و به بلند ترين اوج معالى رسيده و دشمنانش لباس كوچكى و حقارت پوشيده اند او در سخنورى به مقامى رسيده كه ترا از غايات و اهداف ديگرى در اين زمينه بسنده است. بيان هيچ سخنور توانايى، نتواند ده يك مناقب و اوصاف او را وصف كند و بشمارآورد. او كعبه اقتداى بزرگان، و منار رفيع پژوهندگان كمال است. همه مفاخر، در اختيار او است، و ديگران، غير او را بر خود پناه نمى گيرند. آنگاه كه در درياى تيزه انديشه غوطه ور مى شوى، اوست كه همچون روزى روشن جان ترا نورانى و پرفروغ مى كند. او دريايى است كه وصفش پايان پذير نيست و تو از دريا بگو تاباسانى بتوانى بيان كنى و بر اميدواران درگاه بزرگيهاى خود احسان مى كند، و بر جويندگان عطايش زر مى بخشد. همچون دخترى آراسته و زيبا، كه دامن خود فرو هشته و ناز و كرشمه مى بارد. با جامه اى خز به سوى تو مى خرامد، و به سوى تو خم و راست مى شود. با مشك و عبير، مشكفشانى مى كند، و در ميان بهترين جامه ها- كه عاريتى نيست- خودنمائى مى كند، و بر تو شكوه دل خود را- از اينكه فرزندانش بر او ستم كرده، و پيمان او را شكسته اند- فرو مى خواند. آنان خواسته بودند كه اين شعله و آتش را خاموش گردانند، لكن از اجراى اين قصد خود، ناكام شده اند، و با ناله و درد درونى، با سر شكستكى و هلاكت، دور شده اند. پس تواى شاعرى كه آتش سخن افروخته، و شعله استعداد افراشته اى. چرا خاموش نشسته اى؟ اينك چانه خود را، در پيشگاه اين عروس كه همه آنرا مى پذيرند، نثار بكن. او از دست تو رفته، و سپس بسوى تو باز گشته است، چرا كه تو ريشه آشكار در اوصاف او دارى. اى دوست با كمال، تو همچنان يگانه روزگار بمان، و به عنوان وجودى كه همواره بلندى مقام و علو مرتبه از آن توست، جاودانه باش تا خورشيد عالمتاب بر جهان مى تابد، و تا بلبلان بر شاخساران نغمه سرايى مى كنند. و تا آن هنگام كه دوست عاشق شوق وصال در دل دارد. و تا زمانى كه بياد " نجد " سخن مى رود، و نغمه دل بر زبان مى آيد، جاودانه باش. در كتاب " سلافه "، علاوه بر آنچه در اين جا ذكر شد، يكصد و بيست و دو بيت از او نقل شده است. مكارم و فضايل اين شخصيت بزرگوار را فرزند فاضل و صالحش شيخ ابراهيم بن محمد حرفوشى ساكن طوس و مشهد امام رضا عليه السلام" به ارث برده و در سال 1080 در مشهد وفات يافته است. و اين تاريخ، بنا به نوشته شيخ حر در " الامل " ياد شده است، و در پيش پدر و ديگران قراءت كرده است.