ابن ابى الحسن عاملى
على عليه السلام بمقام بلند مكارم اخلاق و فضيلت رسيده است، و هواداران شما از از دير گاهان، گرد گوساله ها جمع شده و با شتاب تمام، مردم را از حقيقت بازمى داشته اند. طرفداران شورى، با كين و خصومتى كه در دل داشتند، ازاظهار آن خوددارى كردند و از على عليه السلام روى برتافتند و اين دشمنى پيوسته در دلشان غليان داشت. اى مرو اين دشمنى شما، چه سودى مى توانست داشته باشد؟ و حال آنكه پيامبر مصطفى خاتم انبياء صلى الله عليه و اله درباره او بصراحت سخن گفته، و در روز غدير، او را پيشواى مردم و داراى منطقى استوار و برهانى برنده معرفى گرده است. شما با ستمى كه كرديد، اين مقام را به نا شايستگان سپرديد، و از شخصيت سزاوار، آن را دور كرديد. دل رسول الله صلى الله عليه و اله را با ممانعت دختر وى، از بهره گيرى ميراث پدر، بدرد آوردند و اين چه كار زشتى بوده است؟اينان چقدر بر مركب گمراهى سوار، و در انجام كارهاى ناشايست استوار بودند. چقدر از ساحت عدل و هدايت بدور افتاده بودند.
پليديها وتبهكاريهاى اينان، بيش از آن است كه افرادى چون من بتوانند آنها را بسلك قلم بكشند و شماره كنند. شما كفران كرديد و سخنان بى اساسى در ستايش افراد ساقط از هر فضيلتى ساختيد. و اين بس نبود كه به يار پيغامبر- آن مرد برگزيده دادگر- بديها و عيبهائى نسبت داديد؟
با گمراهى تمام گفتيد كه على عليه السلام بر پيغمبر صلى الله عليه و اله اسائه ادب كرده، چرا كه دختر ابوجهل ملعون را خواستكارى نموده است.
با وجود اينكه هر گاه اين امر حقيقت داشت و ثابت مى شد، از او كناره مى گرفت و به خشم مى آمد.
بر اين مرد هدايتگر، نسبت پيروى از هواى نفس داديد، و با اين گفته خود، خدا را تكذيب كرديد ".
اين قصيده را علامه سيد احمد عطار درجلد دوم كتاب " الرائق " ذكر كرده است.
شرح حال شاعر
سيد نور الدين على"ثانى" فرزند سيد نور الدين على"بزرگ" پسر حسين پسرابو الحسن موسوى عاملى جبعى است. او يكى از مشايخ طائفه و از بزرگان شيعه است.از سر آمدان علما است كه علم وادب را با هم جمع كرده، و به زيور تقوى و ورع آراسته است. همچون پدرش، از معاريف خاندان وحى، و از افرادبيهمتاى علم و فضيلت، و چهره اى شناخته شده از شاگردان شهيد ثانى است.
شخصيت مورد بحث ما، پيش پدر بزرگوار سيد شريف طاهر، و در نزد دوشخصيت بزرگوار درس خوانده است: يكى صاحب"المدارك" كه برادر پدرى او بوده، و ديگر شيخ حسن پسر شيخ شهيد ثانى كه برادر مادرى وى بوده و از اينها اجازه روايت دارد.