استادان و مشايخ او - ترجمه الغدیر جلد 22

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 22

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



استادان و مشايخ او

شيخ بزرگوار بهائى، بمناسبت مسافرتهايى كه جهت كسب علوم داشته زمان درازى از عمر خود را صرف اين كار كرده، و بدنبال گمشده علمى خود نواحى دور دست و شهرها و آباديهارا زير پا گذاشته، و در اين آرزوى بزرگ به همه مجامع اسلامى سر زده، واز محضر بزرگان دين و روساى مذهب و اعلام امت و استادان هر دانش و فنى ونوابغ برگزيده و برجسته هر علمى بهره گرفته، كه براى آگاهى از احوال مشايخ او در اخذ و روايت و قراءت، بايد به لابلاى معاجم و تراجم مراجعه كرد:

1 - از پدر بزرگوارى شيخ حسين بن عبد الصمد اخذ كرده و از او روايت مى كند.

2 - شيخ عبد العالى كركى متوفى 993 پسر محقق كركى متوفى94.

3 - شيخ محمد بن محمد بن ابى اللطيف مقدسى شافعى، كه شيخ بهائى از او روايت مى كند، و اجازه اى نيز از اودارد كه در اجازات بحار ص 110 ضبط شده
است"تاريخ اجازه:992".

4 - شيخ مولى عبد الله يزدى متوفى981 صاحب حاشيه، كه از وى اخذ كرده، و اين موضوع در " خلاصه الاثر " و ديگر جاها ذكر شده است.

5 - مولى على مذهب مدرس، كه علوم رياضى را شيخ بهائى از او فرا گرفته است.

6 - قاضى مولى افضل قاينى.

7 - شيخ احمدكجائى كهدمى معروف به پير احمد، كه شيخ بهائى در قزوين بر او قراءت كرده است.

8 - نطاسى محنك عماد الدين محمود، كه طب را از وى ياد گرفته است. " مولى محبى " در " خلاصه الاثر " نقل مى كند" 441: 3"كه در هنگام اقامت در مصر، با استاد محمد بن ابى الحسن بكرى مجالست داشت، و اين استاد در بزرگداشت شيخ خيلى مبالغه مى كرد، و يك بار كه اوبه استادش گفته بود: " اى مولاى من، من، درويشى فقير هستم، چرا اينهمه مرا تعظيم مى كنى؟ " در جواب گفته بود: من از تو رائحه فضل استشمام مى كنم " و استاد در قصيده اى او را چنين ستوده است:

/ 227