ترجمه الغدیر جلد 22

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 22

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


و باز از دو شيخ بزرگوار، اجازه روايت دارد: يكى عرضى حلبى دوم بورينى شامى در اجازه اى كه به مولى محمد حسن نوشته چنين آورده است: من بخشى از مولفات عامه را كه در باب معقول و فقه و حديث آمده، از دوشيخ بزرگوار و محدث- كه هر دو از اعلم دانشمندان و پيشوايى عصر خود بودند- يعنى عمر عرضى حلبى و حسن بورينى شامى روايت مى كنم. و اين مطابق اجازه اى است ه از طرق مفصل دراجازاتشان، نسبت به من داده شده است.

كسانى كه از سيد، روايت مى كنند.

و از سيد نيز روايت مى كنند مطابق اجازه اى كه از ملا محمد طاهر قمى متوفاى 1098"ان شاء الله و شرح حالش خواهد آمد" گرفته است.

شيخ هاشم پسر حسين پسر عبد الرووف احسائى.

شيخ ابو عبد الله حسين پسر حسن پسريونس عاملى عيناثى جبعى.

ملا محمد حسن پسر محمد مومن با اجازه اى كه به تاريخ 1051 ه دريافت كرده.

و سيدمحمد مومن پسر دوست محمد حسين استرآبادى، ساكن مكه مكرمه، كه در آنجا در سال 1088 بشهادت رسيده، و خود از شاگردان شخصيت مورد
ترجمه بوده است، و شرح حالش را در"شهداء الفضيله" مى توانيد مطالعه بكنيد و ملا محمد باقر پسر محمد مومن خراسانى سبزوارى، در گذشته بسال 1090 از شاعر بزرگوار ما و بموجب اجازه اى كه به ملا محمد شفيع داده است" روايت مى كند.

و شيخ جعفر پسر كمال الدين بحرانى در گذشته بسال 1091.

و سيد احمد نظام الدين، در گذشته بسال 1086 پدر سيد على خان مدنى صاحب"السلافه" مطابق نوشته روضات الجنات ص 413.

بطور كلى هر جادر كتابهاى شرح حال، از شاعر گرانمايه ما- نور الدين مطلبى بيابى، خواهى ديد كه همه با جمله هاى احترام آميز و با بيان آگنده از ستايش از او ياد كرده اند، و او را از چهره هاى دين و دانش معرفى كرده اند. سيد بزرگوار ما صدر الدين مدنى در " سلافه العصر " ص 302، از او چنين ياد مى كند:

او كوهى از دانش، و بازوى دين و ايمان، و مالك زمام تاليف، و تصنيف، و فردى بود كه در روايت و درايت تبحر داشت. در ميان سپاه مكارم، بلندترين پرچم را بدست او مى ديديد. و فضيلتى داشت كه هر پژوهنده اى از آن بهره مى گرفت و گويى ماه در مقدم او مى تابيد، و ابر بارنده از كرمش عرق شرم مى ريخت. اخلاقش چيزى بود كه بزرگان را مى آراست، و صوت وصيتش در سحر كارى و مهارت، همه جا فراگير بود.




  • فسار مسير الشمس فى كل بلده
    وهب هبوب الريح فى البر و البحر



  • وهب هبوب الريح فى البر و البحر
    وهب هبوب الريح فى البر و البحر



/ 227