ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
ترا افتخارات بزرگى است، و سعادت همواره در وجود تو سايه گستر است. عزت و سرورى و پيروزى، زندگانى تو را پوشانيده است. مجد و شكوه وجود وعطا و همه فضيلتها و نعمتها، در وجود تو جمع است، و سپاس اينهمه نعمت، واجب. رفعت و بلند مقام تو، سر در كهكشان دارد، و ديگر اختران بر محور وجود تو مى چرخند.
ترا آنچنان پايگاه رفيعى است، كه هر گاه بخواهى، مى توانى جا در كنار ستاره سهامى يابى و خواسته هايت را به چنگ مى آرى.
تو، اينهمه مجد و بزرگى رادر كودكى و خردسالى دريافت كرده اى. و نشگفت اگر كمال جوانى را در گهواره بدست آورده اى.
آنگاه كه خواهى حمله كنى، بر قله " سراحين " دست مى يابى و تيغ و نيزه از تحمل دليرى تو كند وناتوان است.
در ميدان مسابقه اسب دوانى، تو از همه چابك سواران كه ازهر سو شركت كنند، گوى سبقت مى برى.
بر بيشه هاى نبرد، همچون شيران دليرحمله مى برى، و بدنبال خود، آثار جاويدان باقى مى گذارى و آنگاه در ميدان جنگ، صداى خوردن شمشيرهاى تو بگوش رسد، هيچ كس نمى تواند لباس و پوشاك و غنايم را در ميدان پيكار، ازهم باز شناسد.
آنگاه كه نيزه ها و شمشيرها لشگريان تو در ميدان جنگ برق بزند، لشگريان پر شمار دشمن، ديگر به حساب نمى آيند.
تو همچنان در كشتار دشمنان اقدام كن. و بى آنكه از پستى آنها واهمه داشته باشى، بر اعدا پيروز باش، چرا كه در راى استوار تو جز كردار چيزى موجه نيست.
كمر همت و حزم را بر ميان بزن، و همه مرتبه هاى دشمن، زبون تو خواهد شد. تماشاگران كمال و دلاورى تو، كه اين دلائل محكم را در وجود تو ديدند، ديگر هيچ ظن و گمان دروغين، آنها را فرا نخواهد گرفت، و تو آن گمانهاى دروغين را ازدشمن خواهى سترد.
آرى، با تيغهاى آبدار بران، آدمى آرمانهاى بلند را بكف مى آورد.
و هر چه روزگار تنگ و تاريك، در برابر همت، دشوارها آسان مى گردد.
نياكان تو، آنچنان بنيادبزرگوارى و سرورى پى افكنده اند، كه همه مراتب و مناصب بزرگ، بر روى آن بنا شده است.
تو پاك و نيكو گشتى و بزرگى و مجد هم، در وجود تو ريشه و شاخ گسترانيد و نياگان تو همه مقصد بزرگواران و پرهيز گاران بودند.
آرى هر آنكه از ريشه و تبار پاك باشد، همه بزرگواريها و مكارم به سوى او مى شتابد، و همه آرزوها و آرمانها بر او گردن مى نهند.
شرح حال اين شاعر را، در بحار"25 ص 124"و رياض العلماء و خلاصه الاثر"134 - 132: 3" و روضات الجنات"ص 530" و الفوائد الرضويه"313: 1" و الكنى و الالقاب"223: 3" مى توان يافت صاحب " امل الامل " گويد: و من حضور او را در هنگام خرد سالى خودم