" خليلى عودا لى فيا حبذا المطل
اذا كان يرجى فى عواقبه الوجل
اذا كان يرجى فى عواقبه الوجل
اذا كان يرجى فى عواقبه الوجل
سپس از يمن بيرون آمد و وارد هند شد. و به حيدرآباد- كه در آن زمان ملك ابو الحسن حاكم آنجا بود رفت، و اين امير، او را نديم مجلس خود و مقرب خويش كرد، تا زمانى كه ايام تيره روزى ابو الحسن فرا رسيد، و از طرف سلطان هند مغضوب واقع گرديد و زندانى شد. و بدينگونه روزگار بر سيد جمال الدين بر آشفت، و چنانگه برادرش روح الادب سيد على ساكن مكه به من اظهار داشت، و مدتى در حيدرآباد ماند، تا سال 1098 در آنجا درگذشت.
شرح حالى كه محبى در " خلاصه الاثر " از او آورده" 494: 1"، با مطالب
فوق مطابقت دارد. و صاحب امل الامل، اورا ستوده و گفته است"ص 7":