ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
سپس آمدن و گرديدن او را در شهرها و رسيدنش به حضور پدرش بسال 1074 نقل مى كند و مى گويد: وفات اوروز يكشنبه يازده روز مانده به آخر صفر سال 1076 بوده است، پس از حدود 64 سال عمر آنگاه از اشعار او، 221 بيت ذكر كرده كه از آن جمله ابيات زير است: - اى ماه بشكافته كه گيسوانت چهره را پوشانده است، برعاشقانت رحم كن و پرده از رخ بگشاى.
نيز گفته است:
با وصل يا جدايى خودما را بنواز، چرا كه ياس و نوميدى يكى از دو راحت است"مرگ و ياس" آيا در آيين عشق، ريختن خون حسين روا است؟
و گفته است: - در مردم روزگار و در زمانه كه بررسى كردم، ديدم همواره آتش فضيلت در آنها خاموش است. - روزگار، سراسر فتنه هايى است كه در مى گذرد، و دولت فرومايگان و خردهاى تباه را در هم مى ريزد. - دل مردم زمانه، همچو سنگها سخت، وكف دستشان همچون صخره هاى جامد خالى است. - از اين روى، من سلامت خود را در گوشه گيرى شناختم، و خود را همچون واو " عمرو " زائد انگاشتم.
و از اشعار او كه در " امل الامل " آمده، اينها است: - مهر آل محمد- صلوات الله عليهم- را بر خويشتن بر گزيدم، و دل را بدن خوش داشتم، چرا كه اين راه بر حقى است كه هر كه آنرا پيش گيرد، در نمى ماند و پست نمى شود.
در روز محشر، آنجا كه كسى نمى تواند رهين خود را آزاد كند، حب على عليه السلام مرا نجات خواهد داد و در قصيده ديگر گويد: - اى ابا حسن، اين چكامه من كه درستايش تو توانستم بسازم، چشمه گواراى زاينده اى را ماند. - از تو مى خواهم كه در روز رستاخيز، و آنجاكه در ظلمات تيره به زير خاك رفتم، شفاعتگر من باشى.